به گزارش پايگاه اطلاعرساني توليد ايراني به نقل از فارس،"سيد رضي ميري"در خصوص عرضه ارز صادركنندگان در مركز مبادلات ارزي گفت: اين موضوع بين ما و دولت در حال بحث و بررسي است و به هيچ وجه مورد قبول ما نيست.
وي افزود: استدلال دولت اين است كه صادركنندگان پولشان را برنمي گردانند. مگر ميشود صادركنندهاي كه توليد كننده هم هست پولش را برنگرداند؟ پس با كدام پول ميخواهد به تجارت خود ادامه دهد.
رئيس كنفدراسيون صادرات گفت: با واردكنندگان تعامل ميكنيم تا اگر ارزي مورد نيازشان باشد در اختيارشان قرار دهيم اما اين نميشود كه ما ارز 3300 توماني بخريم اما دلار خود را 2500 تومان بفروشيم.
وي افزود: دولت تعيين كننده نرخ ارز است و اينكه ميگويند صادر كنندگان نرخ ارز را تعيين ميكنند يك توهم است.
ميري گفت: اگر دولت از طريق مركز مبادلات ارزي ارز مورد نياز واردكنندگان را تأمين كند قيمت ارز كاهش پيدا ميكند.
به گزارش خبرنگار پايگاه اطلاع رساني توليد ايراني، انجير از خانواده توت و نام علمي آن فيكوس است و از بهترين و پرفايدهترين انواع نعمتهاي الهي به شمار ميرود. تاكنون بيش از 800 گونه آن شناسايي شده كه بيشتر وحشي يا زينتي است.
انجير در قرآن:
والتّينَ والزّيتون. و طُور سينين. و هذا البلدِ الامين. لقدْ خلقنا الانسانِ في احسنِ تقويمٍ. (سوره مباركه تين آيه اول)
سوگند به انجير و زيتون، سوگند به طور مبارك، سوگند به اين شهر ايمن، كه ما آدمي را در نيكوتر اعتدالي بيافريديم.
اين آيه مباركه كه نخستين آيه سوره تين (انجير) است، با قسم خدواند به اين ميوه بهشتي و قرآني همراه با ميوه ديگري به نام زيتون آغاز ميشود، مفسران عقديه دارند كه خوردن اين دو ميوه باهم بيشترين فوايد و خواص دارويي را همزمان با هم دارد، به طوري كه خداوند متعال پس از اين قسم، ميفرمايد كه ما انسان را در نيكوترين نوع اعتدال آفريدهايم.
حضرت امام رضا(ع) نيز در اين باره تأييد نمودهاند كه با وجود اين ميوه ديگر نيازي به دارو نيست، ايشان ميفرمايند: «انجير بوي بد دهان را از بين ميبرد، رويش موي سر را زياد ميكند، استحكامبخش استخوانهاست و با وجود انجير ديگر احتياجي به دارو نيست».
توليد انجير در ايران؛ استبهان قطب انجير جهان
بيش از 85 درصد از توليد انجير كشور ديم و كمتر از 15 درصد ديگر آبي است كه بيشترين توليد انجير ديم كشور به استانهاي فارس، لرستان، كرمانشاه و سمنان تعلق دارد.
همچنين شهرستان استهبان با 23 هزار و 810 هكتار باغ انجير و توليد بيش از 22 هزار تن انجير در سال مقام اول جهان را در توليد انجير دارد، از سال 1387 سازمان خواروبار كشاورزي جهان (فائو) استهبان را بزرگ ترين قطب توليد كننده انجير خشك در جهان معرفي كرده است
هماكنون انجير در استانهاي فارس، سمنان، لرستان، كرمانشاه، زنجان و مركزي به توليد ميرسد. بر اساس بررسي فائو، استان فارس با 49 هزار هكتار و توليد 40 هزار تن انجير رتبه اول را در ايران دارد كه بر اين اساس شهرستان استهبان با سطح زير كشت20هزار هكتار، 2ميليون و 500 هزار اصله و توليد 20هزار تن انجير در سال بزرگترين توليدكننده انجير خشك در دنيا شناخته شده است.
رئيس اتحاديه ملي محصولات كشاورزي ايران در اينباره ميگويد: رتبه اول در فائو در توليد انجير خشك مربوط به ايران است و از نظر تازهخوري نيز انجير سياه لرستان با توليد 10 هزار تن در رده بالايي قرار دارد.
قدمت درختان در استهبان فارس به بيش از 200 سال ميرسد و كشاورزان براي جلوگيري از آفتابسوختگي تنه درختان انجير را با رنگ سفيد مخصوصي رنگ ميكنند كه در مقابل آفتاب مصون بماند.
انواع انجير ايراني:
انواع انجير توليدي در ايران شامل دانه سفيد، پوزدنبالي، كوهكي، تومسجدي، زرد پوستپيازي، ويل وحشي، خرمايي، شاهانجيري، انجير منجيقي كرمانشاه، سياه لرستان و گلوگاه مازندران است كه علاوه بر تازهخوري و خشك از آن در توليدات جانبي از جمله مربا، شربت، مسقطي، بيسكويت، كيك، كلوچه و پودر انجير نيز استفاده ميشود.
اما به طور كلي انجير به دو صورت خشك و تر (تازه) در بازار يافت مي شود. انجير از لحاظ رنگ هم به انجير سياه و انجير زرد و يا سفيد تقسيم مي شود. انواع انجير در زير شرح داده مي شود:
آدرياتيك (Adriatic): رنگ آن سبز كمرنگ مايل به زرد و بخش داخلي آن، قرمز رنگ است. به شيريني انواع ديگر نيست. طعم نوع خشك آن مطبوع است. البته به صورت تازه هم مصرف مي شود.
قهوهاي (Brown turkey): اين نوع انجير قهوه اي با طعم شيرين، پر آب است و به هر دو صورت خشك و تازه مصرف مي شود.
كالي ميرنا (Calimyrna): اين نوع انجير، بزرگ و كم آب است و پوستش سبز و گوشتش سفيد است. به شيريني نوع Missionنيست. اكثراً به صورت خشكبار مصرف مي شود. پوست ضخيمي دارد كه هنگام خوردن گرفته مي شود
Celeste: كوچك و متوسط است. پوست آن بنفش بسيار شيرين و پر آب است. به دو صورت خشك و تازه مصرف مي شود.
Kodata: متوسط، زرد و سبز، با پوست ضخيم، شيرين، سفيد تا صورتي رنگ است. دانه كمي دارد و به همه شكل مصرف مي شود.
Mission: بادمجاني رنگ با گوشت قرمز، بسيار خوشمزه، آبدار، بافت سفت قابل جويدن دارد. به صورت تازه و خشك هم استفاده مي شود.
صادرات انجير ايراني
به طور متوسط سالانه هشتهزار تن انجير به كشورهاي چين،انگليس، مالزي، سنگاپور، كره جنوبي، استراليا،كانادا، آلمان، هلند، كشورهاي حاشيه خليج فارس و جمهوري آذربايجان صادر ميشود.
انواع انجير توليدي در ايران شامل دانه سفيد، پوزدنبالي، كوهكي، تومسجدي، زرد پوستپيازي، ويل وحشي، خرمايي، شاهانجيري، انجير منجيقي كرمانشاه، سياه لرستان و گلوگاه مازندران است كه علاوه بر تازهخوري و خشك از آن در توليدات جانبي از جمله مربا، شربت، مسقطي، بيسكويت، كيك، كلوچه و پودر انجير نيز استفاده ميشود.
اين گونه توليدات هم كه پس از فرآوري انجير حاصل ميشود به كشورهاي چين، ژاپن، ويتنام، كرهجنوبي و كشورهاي حاشيه خليجفارس صادر ميشود.
شيوههاي گوناگون مصرف انجير در كشورهاي مختلف جهان
براي خواندن اين مطلب ابتدا بهتر است نگاهي به اين جدول بيندازيد:
تركيبات خوراكي در انجير | انجير تازه | انجيرخشك |
آب (درصد) | 80 | 23 |
انرژي(كالري) | 5/ 77 | 236 |
پروتئين(گرم) | 1.2 | 4.3 |
چربي(گرم) | 0.3 | 1.3 |
هيدروكربنها(گرم) | 20.3 | 69.1 |
فيبر (گرم) | 2 | 11 |
ويتامين A(j.u) | 80 | 80 |
ويتامين تيامين C1(ميليگرم) | 0.06 | 1 |
ويتامين B2(ميليگرم) | 0.05 | 1 |
ويتامين C(ميليگرم) | 2 | 0.7 |
كلسيم(ميليگرم) | 35 | 126 |
فسفر(ميليگرم) | 22 | 77 |
آهن(ميليگرم) | 0.6 | 3 |
سديم(ميليگرم) | 2 | 34 |
پتاسيم (ميليگرم) | 194 | 640 |
معمولا براي مصرف ميوه انجير پوست آن كنده مي شود. در صنعت پوست ميوه ها با فرو بردن آنها در محلول قليايي در حال جوش آن هم به مدت يك دقيقه كنده مي شود.
گاهي وقت ها هم از محلول بي كربنات سديم در حال جوش براي اين منظور استفاده مي شود. در اقليم هاي گرم و مرطوب ميوه ها همانطور تازه مصرف مي شوند.
در اين نواحي معمولا انجير را با خامه و شكر مي خورند. از انجير در تهيه انواع پاي ها، پودينگ، كيك، نان، بستني و. . . استفاده مي شود. در برخي نواحي هم از آن مربا و مارمالاد و خمير نوعي نان تهيه مي كنند.
در اروپا، غرب آسيا، شمال آفريقا و كاليفرنيا ميوه هاي انجير به شكل خشك شده يا كنسرو شده مصرف مي شود. براي خشك كردن ميوه ابتدا اجازه مي دهند تا ميوه كاملاً رسيده شود و سپس آنها را در معرض گاز سولفور قرار مي دهند تا يك دست خشك شود.
برخي از واريته ها براي فريز كردن در شربت يا خواباندن در شكر مناسبند. از انجيرهاي خشك دستچين شده پودري تهيه مي كنند كه آن را با قهوه مصرف مي كنند. در كشورهاي مديترانه اي ميوه ها در درجه پايين به الكل تبديل مي شوند.
از الكل انجير در معطر ساختن ليكورها و تنباكو استفاده مي شود. شيره انجير به شدت حساسيت زا است و چنانچه به درستي از روي پوست پاك نشود باعث سوزش و خارش مي گردد.
از شيره انجيربراي درمان برخي از بيماري هاي پوستي استفاده مي شود. روغن به دست آمده از بذرهاي خشك شده انجير داراي اسيدهاي چربي نظير اوليك، لينوليك، لينولنيك، پالمپيك، استريك است كه همگي از زمره روغن هاي خوراكي اند.
در هندوستان از برگ هاي انجير به عنوان علوفه استفاده مي شود.
شيره انجير حاوي رزين، آلبومين، سرين، قند و اسيدهاي ماليك، رنين، آنزيم هاي پروتئوليتيك، پروكسيداز، ليپاز، استراز، دياستاز و كاتالاز است.
از شيره انجير براي تهيه مايه پنير و جامكيت (نوعي غذا كه از شير تخمير شده و شكر تهيه مي شود) و انعقاد شير استفاده ميشود.
در آمريكاي استوايي از شيره انجير براي شستن ظروف قابلمه و ماهي تابه استفاده مي شود. به علاوه شيره انجير داراي مصارف پزشكي نيز هست و در درمان خراش ها و زخم هاي پوستي و زگيل به كار گرفته مي شود.
خواص دارويي انجير
بر اساس تحقيقات انجام شده، برگهاي درخت انجير بدليل داشتن خصوصيات مدر بودن، تسكين دهندگي و دافع كرم روده مورد استفاده قرار گرفته و دم كرده برگ درخت انجير مسكن بوده و براي معالجه سرفه تجويز شدهاست.
ميوه انجير براي نرم كردن سينه و روده و داراي خاصيت ويژهاي ميباشد. انجير تازه منبع غني بتاكاروتن و ويتامين ث است كه در جلوگيري از ابتلا به سرطان كاربرد دارند.
جوشانده انجير در التهاب دستگاه تنفسي و غرغره كردن آن براي گلو درد و سرماخوردگي مفيد بوده و عفونتهاي لثه را نيز درمان ميكند.
خوردن انجير تازه و خشك سبب لينت مزاج و يبوست مزمن را درمان ميكند و در طب جديد شربتي براي رفع بيماريهاي يبوست كودكان تهيه شدهاست.
درباره خواص دارويي انجير همين بس كه سرشار از ويتامينA، Bو C، آهن، منگنز، كلسيم، سديم، پروتئين، مواد ازته، چربي و قند است.
انجير همچنين ضدسرطان، برطرفكننده بيماريهاي پوستي، رفع بياشتهايي كودكان، رفع كمخوني كودكان، درمان ناباروري، تقويتكننده شير مادران، تميزكننده روده بزرگ و درمانكننده ناراحتيهاي سينه بوده و جوشانده آن در درمان سرماخوردگي، گلودرد، سرخك، مخملك، آبله، التهابات مجاري تنفسي، ذاتالريه، سياهسرفه، آرتروز و درد مفاصل موثر است.
نكتههاي انجيري از كشورهاي مختلف
- موطن اصلي انجير نواحي مديترانه و آسيايغربي بوده و از آنجا به سوريه، فلسطين اشغالي و در اوايل قرن هجدهم از سوي ميسيونرهاي اسپانيايي به كاليفرنيا برده شده است و بعدها پرتغاليها آن را به ايالات جنوبي آمريكا منتقل كردند.
- درخت انجير در يونان مقدس و بسيار محترم شمرده ميشود و بزرگان مذهبسي و فرهنگي اين كشور صادرات آن را ممنوع ميدانند.
- علت برتري محصول استهبان نسبت به كشورهاي دنيا اين است كه از هيچ گونه كودو سمي استفاده نمي شود.
- كمپوت ، مربا ، شربت، مارمالاد ، شكلات ، بيسكويت ، ترشي ، كنسانتره ، الكل، مخلوط شير و انجير و شربت فيجين (دارويي) از فرآورده هاي انجير هستند .
- در مناطق شيبداري كه گونه هاي انجير وجود دارد به ندرت مشكل هجوم سيل مشاهده مي شود.
- ازكل انجيرصادراتي ايران فقط چند درصد در بسته بندي هاي كمتر از يك كيلوگرمو با رعايت كليه شرايط استاندارد به بازارهاي جهاني عرضه مي شود و بقيه به صورت بسته بندي هاي 10 كيلويي و فلهّ صادر مي شود.
- كشورهاي توليد كننده انجير در دنيا عبارتند از : ايران ، اسپانيا ، الجزاير ، امريكا ، ايتاليا ، پرتقال ، تركيه ، تونس ، سوريه ، روسيه ، فرانسه ، فلسطين ، قبرس ، ليبي ، مراكش ، هند و يونان.
- سطح زيركشت انجير در كشور پرتقال 86 هزار ، تركيه 65 هزار و در ايران 49 هزار هكتار است.
اقتصاد مقاومتي به حمايت مردم نياز دارد
"كشور در شرايط تحريم به سر ميبرد". اين جمله شاه بيت اظهارنظر اين روزهاي مسوولان است. موضوعي كه هر چند سالهاست كه ايران را با خود درگير كرده، اما اين روزها شدتش بيشتر شده است و همين امر ضرورت تبيين راهبردهاي استراتژيك براي گذر از اين گردنه را بيش از پيش ميكند. بر اين اساس بود كه مقام معظم رهبري چندي پيش در جمع مسوولان "اقتصاد مقاومتي" را به عنوان ضرورت اين روزهاي كشور مطرح و آن را به عنوان نقشه راه ارائه كردند.
مقام معظم رهبري چندي پيش در جمع مسوولان "اقتصاد مقاومتي" را به عنوان ضرورت اين روزهاي كشور مطرح و آن را به عنوان نقشه راه ارائه كردند. بعد از اين اظهارنظر بود كه مسوولان و كارشناسان با قاطعيت اقتصاد مقاومتي را راهكار ضروري اين روزهاي كشور دانسته و بر ضرورت اجراي آن تاكيد كردند.
در اين زمينه رزاقي كه دكتراي اقتصاد دارد و استاد دانشگاه تهران است، ميگويد: اقتصاد مقاومتي به حمايت مردم از دولت و مسوولان نيازمند است و اگر اين حلقه مفقود شود نميتوان كار را جلو برد.
وي معتقد است اقتصاد مقاومتي يعني پرهيز از تجملگرايي و روي آوردن به روشهاي صحيح مصرف.
براي تبيين بيشتر چيستي اقتصاد مقاومتي و راههاي تحقق آن پاي سخنان اين استاد دانشگاه نشستهايم:
*اين روزها كه بحث بر سر چگونگي تحقق اقتصاد مقاومتي مطرح است، اين سوال در اذهان عمومي مطرح ميشود كه اساسا اقتصاد مقاومتي چيست؟
ـ مقاومت واژهاي است كه اصولا در حالت تهاجم از آن استفاده ميشود و ايستادگي در برابر دشمن را ميطلبد. البته اقتصاد تنها بخشي از آن است و در شرايط فعلي مخالفان ايران بر روي آن دست گذاشتهاند. براي تشريح اقتصاد مقاومتي بايد به اقتصاد زمان جنگ رجوع كنيم. اين اصطلاح اقتصادي در گذشته كاربردهاي زيادي داشته است بخصوص در جنگها كه مردم بايد از خود و حكومتشان دفاع ميكردند.
*پس اقتصاد مقاومتي يعني مقاومت در برابر فشارها و حمايت از حكومتها؟
ـ وقتي راههاي اقتصادي را يك به يك مسدود ميكنند بايد از سياستي مانند مقاومت استفاده كرد. اين روزها تحريمهاي نفتي كه حدود 80 درصد درآمد ما را در بر ميگيرد، اعمال شده است و مانع فروش كالا به ايران شدهاند. قطعات صنايع مثل هواپيماسازي را به ايران نميدهند. اين شرايط اقتصادي كه ميخواهند شما را در يك تنگنا قرار دهند نياز به يك راه فرار دارد كه به آن "اقتصاد مقاومتي" گفته ميشود.
البته ايستادگي در برابر اين فشارها و تحريمها بايد از مدتها پيش انجام ميشد، هر چند كه همين امروز هم دير نيست و بايد با گامهاي سريعتر به سوي رفع موانع و عبور از روي آنها اقدام كنيم.
بدون توليد، اقتصاد مقاومتي معنا ندارد. از سوي ديگر هم بايد كاهش مصرف در مردم نيز نهادينه شود و به سمت اصلاح الگوي مصرف حركت كنيم
*لازمه اصلي تحقق اقتصاد مقاومتي چيست؟
ـ اقتصاد مقاومتي به حمايت مردم از دولت و مسوولان نياز دارد و اگر مردم حمايت نكنند نميشود كار را پيش برد. اقتصاد مقاومتي بايد بر پايه اقتصاد مردمي بسته شود. ما نيازمند خوداتكايي هستيم. ما بايد آنچه ميخواهيم مصرف كنيم را خودمان توليد كنيم. ما در برخي زمينهها روي پاي خود ايستادن را آموختيم مانند صنايع دفاعي. وقتي تحريم شديم با مهندسي معكوس و اختراعات در اين زمينه حرفي براي گفتن در اين زمينه داشتيم. اين خوداتكايي بايد در تمام بخشهاي كشور انجام شود و بايد روي پاي خود ايستادن را به عنوان يك اصل اساسي بپذيريم و آن را عملي كنيم.
*مولفه ديگر تحقق اقتصاد مقاومتي غير از خوداتكايي، چيست؟
ـ گام بعدي در اين راستا ارتباط اقتصاد مردمي با بخش توليد است. بدون توليد، اقتصاد مقاومتي معنا ندارد. از سوي ديگر هم بايد كاهش مصرف در مردم نيز نهادينه شود و به سمت اصلاح الگوي مصرف حركت كنيم.
*نقش بخشهاي آموزشي براي نهادينه كردن اقتصاد مقاومتي و تحقق آن چيست؟
ـ ريشه اقتصاد مقاومتي بايد در محيط هاي آموزشي اصلاح شود. آموزشهاي فعلي ما مطابق با فرهنگ ما نيست. فرهنگ ما مصرف گرايي، تجمل گرايي و ... نيست. اينكه ما جوانان را به سمت كسب مدرك سوق دهيم باعث ميشود ديگر كسي تلاشي براي كار و تلاش نكند. از سوي ديگر ما بايد دانشگاهها را متحول كنيم. البته در كنار سيستم آموزشي بايد به نقش خانواده به عنوان اولين و مهمترين نهاد توجه كرد چراكه نهادينه كردن فرهنگ كار بايد از نهاد خانواده آغاز شود.
*و در پايان؟
ـ براي تحقق اقتصاد مقاومتي بايد عزمي عمومي ايجاد شود كه اين كار از طريق اطلاع رساني و فرهنگ سازي، سريعتر انجام خواهد شد. اقتصاد مقاومتي يعني رفع نياز اساسي؛ يعني نهادينه كردن فرهنگ قناعت و تلاش. يعني تربيت افراد مقاومتر. يعني برداشتن قدم براي رسيدن كامل به خوداتكايي. يعني پيشرفت.
معصومه نصيري
بخش اقتصاد تبيان
اقتصاد مقاومتي از منظر اقتصاد اسلامي
در شرايط كنوني مطالب راهبردي رهبر معظم انقلاب در خصوص اقتصاد مقاومتي گوياي آن است كه مي بايست برنامه ريزي جهت مقابله با اثرات تحريم سرلوحه مطالعات اقتصادي در اين حوزه باشد....
تاريخ تحريم هاي اقتصادي در دنيا نشان داده است كه اثر اين تحريم ها بيش از 30 درصد نمي باشد، اما اين كم اثر بودن دليل بر عدم تدوين برنامه لازم براي مقابله با آنها نخواهد شد. در شرايط كنوني مطالب راهبردي رهبر معظم انقلاب در خصوص اقتصاد مقاومتي گوياي آن است كه مي بايست برنامه ريزي جهت مقابله با اثرات تحريم سرلوحه مطالعات اقتصادي در اين حوزه باشد.
استفاده از تحريم هاي اقتصادي در كنار ابزاري چون جنگ رواني و بر هم زدن انسجام داخلي قرار گرفته و ما را در يك جنگ اقتصادي تمام عيار قرار داده است. برخي از كارشناسان و تحليل گران سياسي معتقدند كه ويژگي اقتصاد ايران و تنوع آن و موقعيت جغرافيايي كشور به گونه اي است كه فرصت اعمال فشار كشورهاي خارجي را بسيار كاهش مي دهد.
از نظر اسلام، اهداف اقتصاد اسلامي بدون وجود اقتصاد سالم غير قابل تامين است. اسلام مي خواهد غير مسلمانان بر مسلمانان تسلط و نفوذ نداشته باشند. اين هدف هنگامي ميسر است كه ملت مسلمان در اقتصاد نيازمند نباشد والا نيازمندي ملازم است با اسارت و بردگي، اگر چه اسم بردگي در كار نباشد. رشد و پيشرفت هاي اقتصاد در كنار سالم سازي فعاليت ها و مقابله با مفاسد از يك سو و گسترش عدالت اجتماعي از سوي ديگر از مهم ترين دغدغه هاي اقتصادي كشورمان به حساب مي آيد. با وجود شرايط پيش رو دولت و مردم مي بايست با اطلاع كامل از فرصت ها و محدوديت هاي موجود، قدم در راه مقابله با اين تحريم ها برداشته و در آن زمان است كه مي توان ادعا نمود اقتصاد مقاومتي سرلوحه زندگي تمام اقشار جامعه قرار گرفته است.
ما مي توانيم در كشورمان به دنبال علمي از اقتصاد باشيم كه هم فرهنگ و اصول اقتصاد اسلامي را در بر بگيرد و هم اينكه بتواند با اقتصاد دنيا تعامل پويا داشته باشد
راه كارهاي پيشنهادي
وضعيت مناسب در اقتصاد اسلامي در يك كشوري كه دنبال دستيابي به اين علم است، مي بايست از ابعاد گوناگون بررسي شود:
افزايش توليد و بهره وري
با حمايت از افزايش توليد و بهره وري و بالا بردن سطح رفاه عمومي مي توان پويايي را به اقشار جامعه بازگرداند و آسيب پذيري ناشي از تحريم ها را كم رنگ نمود. در واقع در اقتصاد اسلامي تاكيد ويژه اي به بخش توليد صورت گرفته است و از آن به عنوان چرخ هاي اصلي اقتصاد ياد شده است و در صورتي كه كندي عملكرد و يا توقف در حركت آن صورت گيرد، اثرات وضعيت اقتصادي ساير كشورها و تحريم هايي كه در اين زمينه صورت مي گيرد، قوي تر و مخرب تر خواهد شد. اقتصاد تك محصولي متكي بر نفت كه در حال حاضر گريبان گير كشورمان مي باشد،مي تواند با ايجاد اين تحريم ها مضرات خود را از دست بدهد و در جهت مناسب به رشد اقتصادي كشور كمك كند.
كوچك شدن دولت و كمك به رشد بخش خصوصي
در اصل 44 قانون اساسي تاكيد شده است كه با اجراي سياست هاي به هنگام در خصوص واگذاري هاي دولتي به مردم، عملكرد مديريتي و بهره وري بهبود يابد و مسير حركت از اقتصاد دولتي به اقتصاد پويا فراهم شود؛ از طرف ديگر مي دانيم كه بخش خصوصي تحت تاثير و فشار و محدوديت هاي كمتري نسبت به بخش دولتي مي باشد، لذا تقويت نقش و عملكرد اين بخش ها مي تواند تا حدودي از مشكلات ناشي از تحريم بكاهد و مقاومت اقتصاد را در مقابله با محدوديت هاي پيش رو بالا ببرد.
با حمايت از افزايش توليد و بهره وري و بالا بردن سطح رفاه عمومي مي توان پويايي را به اقشار جامعه بازگرداند و آسيب پذيري ناشي از تحريم ها را كم رنگ نمود
دولت مي تواند از اين فرصت به عنوان عاملي براي كارآمد نمودن نظام بروكراسي و افزايش بهره وري نيروي انساني استفاده كند. در واقع گام اصلي در ايجاد اقتصاد مقاومتي افزايش كارآمدي نيروي انساني است و دولت با ارائه يك سيستم مديريتي كارآمد، بهره وري را در بخش هاي مختلف افزايش مي دهد و با توانمند نمودن سيستم عملياتي در كشور، بخش خصوصي را در اين راه با خود همراه مي سازد.
تحريم سيستم بانكي در شرايط كنوني از دوجهت مختلف بخش خصوصي را متاثر مي سازد. از يك طرف باعث محدود شدن اجراي عمليات مالي آنها مي شود اما از سوي ديگر بانك هاي خصوصي درگيري كمتري با اين گونه تحريم ها داشته اند. اين گونه بانك ها مي توانند با وارد شدن در عرصه جهاني عمليات مالي بخش هاي خصوصي را انجام دهند و باعث رونق فعاليت خود و ساير بخش ها شوند؛ البته در اين ميان عملكرد دولت در جهت كاهش محدوديت هاي اين بخش ها داراي اهميت فراوان است و مديريت صحيح دولت نيز مي تواند از ايجاد سوء استفاده هاي احتمالي بكاهد.
اجرايي نمودن اقتصاد بومي
ما مي توانيم در كشورمان به دنبال علمي از اقتصاد باشيم كه هم فرهنگ و اصول اقتصاد اسلامي را در بر بگيرد و هم اينكه بتواند با اقتصاد دنيا تعامل پويا داشته باشد. اين مهم نيازمند مطالعات گسترده در زمينه هاي تاريخ، مردم شناسي و ساير بخش هاي اجتماعي است؛ به عنوان مثال ما در پيشينه اقتصاد كشورمان پديده اي به نام ربا خواري را منع نموده ايم و هم اكنون نيز از اين پديده به عنوان عملي قبيح ياد مي شود اما همسو شدن با اقتصاد جهاني و برقراري روابط پيچيده مالي با كشورهاي سرمايه داري ما را مجبور نموده است كه توجيهات خاصي براي اين عمل ارائه دهيم، در حالي كه براي حفظ ارزش پول و جلوگيري از زيان تورم، در اقتصاد اسلامي راه حل هاي شايسته اي ارائه شده است. در اين ميان سيستم بانكي مي تواند با اجراي اين دست قوانين و كاهش نرخ بهره، جذابيت سرمايه گذاري براي خارجيان را افزايش دهد وبا ورود سرمايه خارجي اثرات تحريم بر كشور را بكاهد؛ و اين در واقع همان اجراي اقتصاد مقاومتي در كشور است و اگر چه امري بس دشوار است اما مي تواند برنامه هاي آتي جهان را تحت تاثير قرار دهد و از عظمت پوشالي نظام سلطه بكاهد.
زهره حيدري
بخش اقتصاد تبيا
نگاهي به توصيههاي اقتصادي رهبري
در تاريخ اقتصادي ايران ثبت است كه رهبرمعظم انقلاب از سالها پيش اقتصاد مقاومتي را مطرح كرده و بر ضرورت بازبيني در نظامهاي كنوني تأكيد كرده بودند...
در تاريخ اقتصادي ايران ثبت است كه رهبرمعظم انقلاب از سالها پيش اقتصاد مقاومتي را مطرح كرده و بر ضرورت بازبيني در نظامهاي كنوني تأكيد كرده بودند. همچنين خودداري از خامفروشي نفت و حركت به سمت اقتصاد غيرنفتي، استفاده حداكثري از كالاهاي داخلي و نهراسيدن از تحريمهاي اقتصادي نيز از ديگر نكاتي است كه سالها پيش، از آغاز تحريم نفتي، از سوي مقاممعظم رهبري مورد تأكيد قرار گرفته بود.
اقتصاد مقاومتي واقعي
ما بايد يك اقتصاد مقاومتي واقعي در كشور به وجود بياوريم. امروز كارآفريني معنايش اين است. دوستان درست گفتند كه ما تحريمها را دور ميزنيم؛ بنده هم يقين دارم. ملت ايران و مسئولين كشور تحريمها را دور ميزنند، تحريمكنندگان را ناكام ميكنند؛ مثل موارد ديگري كه در سالهاي گذشته در زمينههاي سياسي بود كه يك اشتباهي كردند، يك حركتي انجام دادند، بعد خودشان مجبور شدند برگردند، يكييكي عذرخواهي كنند.
در ديدار جمعي از كارآفرينان سراسر كشور- 16/06/89
مقاومت مدبرانه
يك واقعيت ديگر هم اين است كه اگر كشور در مقابل فشارهاي دشمن (ازجمله در مقابل همين تحريمها و از اين چيزها) مقاومت مدبرانه بكند، نه فقط اين حربه كُند خواهد شد بلكه در آينده هم امكان تكرار چنين چيزهايي ديگر وجود نخواهد داشت؛ چون اين يك گذرگاه است، اين يك برهه است؛ كشور از اين برهه عبور خواهد كرد.
مسئله مديريت مصرف، يكي از اركان اقتصاد مقاومتي است؛ يعني مصرف متعادل و پرهيز از اسراف و تبذير. هم دستگاههاي دولتي، هم دستگاههاي غير دولتي، هم آحاد مردم و خانوادهها بايد به اين مسئله توجه كنند
الزامات اقتصاد مقاومتي
مسئله اقتصاد مهم است؛ اقتصاد مقاومتي مهم است. البته اقتصاد مقاومتي الزاماتي دارد. مردمي كردن اقتصاد، جزو الزامات اقتصاد مقاومتي است. اين سياستهاي اصل44 كه اعلام شد، ميتواند يك تحول به وجود بياورد و اين كار بايد انجام بگيرد. البته كارهايي انجام گرفته و تلاشهاي بيشتري بايد بشود. بخش خصوصي را بايد توانمند كرد؛ هم به فعاليت اقتصادي تشويق بشوند، هم سيستم بانكي كشور، دستگاههاي دولتي كشور و دستگاههايي كه ميتوانند كمك كنند (مثل قوه مقننه و قوه قضاييه) كمك كنند كه مردم وارد ميدان اقتصاد شوند.
كاهش وابستگي به نفت
كاهش وابستگي به نفت يكي ديگر از الزامات اقتصاد مقاومتي است. اين وابستگي، ميراث شوم صد ساله ماست. ما اگر بتوانيم از همين فرصت كه امروز وجود دارد، استفاده كنيم و تلاش كنيم نفت را با فعاليتهاي اقتصادي درآمدزاي ديگري جايگزين كنيم، بزرگترين حركت مهم را در زمينه اقتصاد انجام دادهايم. امروز صنايع دانشبنيان ازجمله كارهايي است كه ميتواند اين خلأ را تا ميزان زيادي پر كند. ظرفيتهاي گوناگوني در كشور وجود دارد كه ميتواند اين خلأ را پر كند. همت را بر اين بگماريم؛ برويم به سمت اينكه هرچه ممكن است، وابستگي خودمان را كم كنيم.
مديريت مصرف
مسئله مديريت مصرف، يكي از اركان اقتصاد مقاومتي است؛ يعني مصرف متعادل و پرهيز از اسراف و تبذير. هم دستگاههاي دولتي، هم دستگاههاي غير دولتي، هم آحاد مردم و خانوادهها بايد به اين مسئله توجه كنند؛ كه اين واقعا جهاد است. امروز پرهيز از اسراف و ملاحظه تعادل در مصرف، بلاشك در مقابل دشمن يك حركت جهادي است؛ انسان ميتواند ادعا كند كه اين اجر جهاد فيسبيلالله را دارد. يك بعد ديگر اين مسئله تعادل در مصرف و مديريت مصرف اين است كه ما از توليد داخلي استفاده كنيم؛ اين را همه دستگاههاي دولتي توجه داشته باشند (دستگاههاي حاكميتي، مربوط به قواي سهگانه) سعي كنند هيچ توليد غيرايراني را مصرف نكنند؛ همت را بر اين بگمارند. آحاد مردم هم مصرف توليد داخلي را بر مصرف كالاهايي با ماركهاي معروف خارجي (كه بعضي فقط براي نام و نشان، براي پز دادن، براي خودنمايي كردن، در زمينههاي مختلف دنبال ماركهاي خارجي ميروند) ترجيح بدهند. خود مردم راه مصرف كالاهاي خارجي را ببندند.
ما اگر بتوانيم از همين فرصت كه امروز وجود دارد، استفاده كنيم و تلاش كنيم نفت را با فعاليتهاي اقتصادي درآمدزاي ديگري جايگزين كنيم، بزرگترين حركت مهم را در زمينه اقتصاد انجام دادهايم
استفاده حداكثري از زمان و منابع
از زمان بايد حداكثر استفاده بشود. طرحهايي كه سالهاي متمادي طول ميكشيد، امروز خوشبختانه با فاصله كمتري انسان ميبيند كه فلان كارخانه در ظرف دو سال، در ظرف هجدهماه به بهرهبرداري رسيد. بايد اين را در كشور تقويت كرد. حركت بر اساس برنامه، يكي از كارهاي اساسي است. تصميمهاي خلقالساعه و تغيير مقررات، جزو ضربههايي است كه به «اقتصاد مقاومتي» وارد ميشود و به مقاومت ملت ضربه ميزند. اين را، هم دولت محترم، هم مجلس محترم بايد توجه داشته باشند؛ نگذارند سياستهاي اقتصادي كشور در هر زماني دچار تذبذب و تغييرهاي بيمورد شود.
در ديدار كارگزاران نظام- 03/05/91
اقتصاد مقاومتي شعار نيست
هم دانشگاهها، هم دستگاههاي دولتي، هم آحاد مردمي كه خوشبختانه توانايي و استعداد اين كار را دارند، چه از لحاظ علمي، چه از لحاظ تواناييهاي مالي، بايد تلاش كنند مسئوليت زمان خود و مقطع تاريخي حساس خود را بشناسند و به آن عمل كنند. اينكه ما عرض كرديم «اقتصاد مقاومتي»، اين يك شعار نيست؛ اين يك واقعيت است. كشور دارد پيشرفت ميكند. ما افقهاي بسيار بلند و نويدبخشي را در مقابل خودمان مشاهده ميكنيم. خب، بديهي است كه حركت به سمت اين افقها، معارضها و معارضههايي هم دارد. بعضي از اين معارضهها انگيزههاي اقتصادي دارد، بعضي انگيزههاي سياسي دارد؛ بعضي منطقهاي است، بعضي بينالمللي است.
در ديدار جمعي از پژوهشگران و مسئولان شركتهاي دانشبنيان- 08/05/91
منبع: همشهري آنلاين
زيرساختهاي اقتصاد مقامتي چه هستند؟
براي اينكه اقتصاد در شوكهاي مختلف دچار نوسان نشود بايد يكسري زيرساختهاي حاكميتي، مديريتي و حتي زيرساختهاي ادراكي مردم بهخوبي تنظيم شده باشد.
نوشتن از اقتصاد مقاومتي سهل و ممتنع است؛ چراكه در ضرورت و اهميت آن ميتوان بهراحتي سخن گفت و اولويتها را در كنار هم چيد و اهداف و جهتگيريها را رديف كرد، دشوار است به اين جهت كه صرف آرايش اولويتها، اهداف و جهتگيريها راهگشا نخواهد بود بلكه اسباب گمراهي را فراهم خواهد ساخت و ممكن است خبطها و خطاهاي بسياري در تصميمگيريها رخ دهد.
ارزيابي برخي گفتهها و تحليلها در باب فوايد و اهميت و ضرورت اقتصاد مقاومتي نشان ميدهد كه دستكم تصويري از واقعگرايي و واقعنگري ديده نميشود و وقتي اين تصوير غيرشفاف نزد مسئولان ارشد سياسي و اقتصادي حاكم باشد، بايد احساس خطر كرد، چرا كه در اقتصاد هيچگاه به نيت خوب نمره نميدهند كه نتيجه كار مهم است. بنابراين اين رويكرد كه در اقتصاد مقاومتي ما مأمور به وظيفه هستيم نه نتيجه، جواب نخواهد داد و هر تصميم و تدبيري بايد معطوف به نتيجه مثبت باشد.
بهمنظور قرار گرفتن در اين مسير بايد آشنايي دقيقي نسبت به مۆلفهها و الزامات اقتصاد مقاومتي حاصل شود. اگر قرار باشد كه اقتصادي مقاوم باشد نبايد در مقابل شوكها و نوسانات مختلف دچار بيثباتي شود. اين حداقل تعريفي است كه ميتوان از اقتصاد مقاومتي داشت. براي اينكه اقتصاد در شوكهاي مختلف دچار نوسان نشود بايد يكسري زيرساختهاي حاكميتي، مديريتي و حتي زيرساختهاي ادراكي مردم بهخوبي تنظيم شده باشد.
يكي از علتهاي نداشتن تصوير درست و شفاف نزد همه براي گام برداشتن در مسير اقتصاد مقاومتي اين است كه واقعگرايي بهعنوان شرط لازم ديده نميشود و گاه شرايط اقتصادي كشور از نظر برخي، چنان مطلوب و بينقص ارزيابي ميشود كه گويي اقتصاد ايران آسيبناپذير است و گاه چنان از دشواريها و دستاندازها سخن گفته ميشود كه تصور اين است كه اقتصاد ايران به بن بست رسيده.
با ذكر چند نكته در باب اقتصاد مقاومتي به بررسي ديدگاه اصلي حاكم بر اين نوشتار مي پردازيم.
ارزيابي برخي گفتهها و تحليلها در باب فوايد و اهميت و ضرورت اقتصاد مقاومتي نشان ميدهد كه دستكم تصويري از واقعگرايي و واقعنگري ديده نميشود
نكته اول اينكه اگر نهادهاي اقتصادي مانند بازار سرمايه، بانكها و نهادهاي سياستگذار و تصميمساز اقتصادي در طول تاريخ اقتصاد تصميمات صحيحي گرفته و فضاي عمومي كسب و كار را خوب فهميده باشند و با نوسانات بيمورد و پيدرپي جو اقتصاد را آشوبناك نكرده باشند قطعا فضا در مقابل شوكهاي خارجي هم از خود بيثباتي نشان نخواهد داد. اما در مقابل، اگر در اتخاذ سياستهاي پولي، ارزي و مالي در طول زمان به اقتصاد شوك وارد شده و با تصميمگيريهاي غلط، نوساناتي ايجاد شده باشد، اين اقتصاد عملا يك نوع بيثباتي دروني پيدا كرده و به همين علت هم در برابر نوسانات و شوكهاي خارجي بسيار آسيبپذير ميشود.
نكته دوم مسئله ادراك مردم است. اينكه ادراك و ذهنيت مردم از متغيرهاي كلان اقتصادي چيست، چه پيشبيني نسبت به روند آتي دارند و چه مسيري را در مورد اقتصاد كلان متصور هستند بسيار در اقتداربخشي و مقاومسازي اقتصاد مهم است. بهطور مثال اگر بدون دقت لازم و با سياستهاي غلط و بيتوجهي به بعد ادراكي اقتصاد و اذهان مردم و كمكاري در حوزه رسانههاي اقتصادي، مديريت لازم در حوزه ذهني مردم اعمال نشده باشد، قطعا شوكهاي خارجي بعد رواني هم پيدا كرده و تأثيرات و تبعات آن بهطور فزايندهاي افزايش پيدا ميكند.
نكته سوم اينجاست كه در يك اقتصاد مقاومتي بايد نهادها هم كاركرد واقعي خودشان را ايفا كنند. مثلا تا زماني كه بانك مركزي، سازمان امور مالياتي، وزارت اقتصاد، وزارت صنعت، معدن و تجارت كاركردهاي خاص خودشان را نداشته باشند، در اقتصاد توفيقي حاصل نخواهد شد. بنابراين اگر نهادهاي اقتصادي كارويژههاي خودشان را به خوبي انجام ندهند اقتصاد، مقاوم محسوب نميشود.
نكته چهارم هم بحث اقتصاد مردمي است. يك اقتصاد مقاوم، اقتصادي است كه بر دوش بازيگران واقعي اقتصاد يعني آحاد مردم قرار گرفته باشد. مردم در هويتهاي خصوصي خودشان بخش خصوصي محسوب شده و در هويتهاي جمعي بخش تعاوني را تشكيل ميدهند همچنين مردم ممكن است در قالب سازمانهاي مردمنهاد يا بنگاههاي غيرانتفاعي هم به فعاليتهاي اقتصادي مبادرت ورزند.
مهمتر از اين نكات اينكه از يك مجموعه مقاوم اصلا نميتوانيم الزاما برداشت تدافعي داشته باشيم. مقاومت اصلا به معني كوچك شدن يا حالت انقباضي نيست بلكه گامهايي روبهجلو تلقي ميشود. از يك مجموعه مقاوم در يك ساختار انساني اجتماعي رشد و پويايي انتظار ميرود و هرگونه ايستايي بهعنوان ضدمقاومت تعبير ميشود البته ممكن است بهطور خاص و موردي و در شرايطي مقاومت منوط به اين باشد كه نوعي از تدافع هم نشان داده شود اما آنچه در كلام مقام معظم رهبري از اقتصاد مقاومتي است بيشتر جنبه ايجابي و تهاجمي دارد. ايشان در سخنراني چند سال پيش خود فرمودند اقتصاد مقاومتي همان اقتصاد كارآفريني است. مفهوم كارآفريني هيچ نوع عنصري از انقباض، رياضت و تدافع ندارد. كارآفرين كسي است كه اولا خلاق است و نوآوري ميكند و ثانيا ريسكپذير است و اين دقيقا ضدحالت انقباض تدافعي است. بنابراين نبايد از اقتصاد مقاومتي يك تعبير ناصحيح با عنوان رياضت اقتصادي داشت چرا كه اين مفهوم دقيقا بر عكس رياضت بوده و با توجه به ظرفيتهاي داخلي اقتصاد، كشور را همانگونه كه مقام معظم رهبري فرمودند از تحريمها عبور خواهد داد.
آن چه در عمل رخ مي دهد
متاسفانه افراط و تفريط در ارزيابي فرصتها، ظرفيتها، چالشها و تهديدها باعث شده تا در ترسيم راهبردها و تدوين راهكارها، در مسير آزمون و خطا گام برداشته شود. واقعيت اين است كه در پيشگرفتن اقتصاد مقاومتي بهعنوان يك راهبرد در برابر فشارها و تحريمهاي خارجي وقتي به نتيجه مطلوب خواهد انجاميد كه موانع بازدارنده حركت اقتصاد به سوي اهداف تعريف شده در اسناد بالادستي نظير سند چشمانداز 20ساله و برنامه پنجم توسعه برداشته شود.
افزون بر اين، تلقي بنبست در اقتصاد ايران هم بيراه است و ميتوان از بسياري ناهمواريها عبور كرد؛ مشروط به داشتن برنامه و بهكار گرفتن مديراني برنامهريز و برنامهپذير، نه افراد برنامهگريز و خودتصميم و البته رعايت الزامات اقتصاد مقاومتي با در اختيار داشتن تصويري شفاف و آيينهوار از مسائل اقتصادي حال حاضر ايران. با فرض اينكه اقتصاد مقاومتي در نتيجه فشارها و تنگناهاي ناشي از تحريمها مطرح شده و اولويت يافته است، بديهي است كه بايد بهگونهاي برنامهريزي و تصميمسازي كرد كه دستكم تأثير اين فشارها در اثر خطاها و ناراستيهاي داخلي تشديد نشود. از اين منظر شايد انديشيدن درباره ستون پنجميها در اقتصاد مقاومتي ضرورت دارد كه اشارتي كوتاه و صريح براي تصميمسازان و تصميمگيرندگان كفايت خواهد كرد.
وابستگي به نفت، پايين بودن ضريب مشاركت واقعي مردم در اقتصاد و دولتيزدگي آزاردهنده اقتصاد، اعتياد بيمارگونه به دخالت دادن دولت در همه امور اقتصادي كشور و قائل شدن نقش برتر و ناجي براي دولت در عبور از دشواريها، بالابودن مصرف و مهمتر عدمتعادل در مصرف، توازن نداشتن بازدهي فعاليتهاي اقتصادي و... تنها و تنها پيامدهاي ناخوشايند سهدهه برنامهريزي اقتصادي بوده كه در سالهاي اخير دشواريها و نقاط آسيبپذير اقتصاد ايران را افزايش داده است.
افزون بر ضرورت تلاش براي كاستن از تنش در روابط خارجي و فعالسازي ديپلماسي براي بياثر يا كماثر كردن سطح و ابعاد تنش در مناسبات بينالملل با حفظ اصول بنيادين و اعتقادي خويش با درك صحيح از انگيزههاي دشمنان و مخالفان مصالح و منافع نظام و كشور مهم اين است كه راه را براي بازگشت دولت به تصديگري و دخالت در اقتصاد ببنديم و تصور نكنيم كه اقتصاد مقاومتي يعني بازگشت به دوران دهه60 و بهاصطلاح اقتصاد كوپني با هنرنمايي دولت در اقتصاد. راه درست اين است كه راه خروج دولت در زمين بازي اقتصاد را نشان دهيم. كوتاه اينكه لازمه اقتصاد مقاومتي، اقتصاد رقابتي است و نه رياضت اقتصادي؛ پس بايد ستون پنجميهاي اقتصاد مقاومتي را شناسايي كرد و در جهت حذف آنها گام برداشت.
ساده ترين راه آن است كه با تكيه بر سخنان مقام معظم رهبري در مورد همراهي بين واقع بيني و پيگيري آرمان ها، با شناخت شرايط موجود و در نار آن آگاهي از شرايط مطلوب به سمت اهداف غايي اقتصاد مقاومتي حركت كنيم. اقتصاد مقاومتي در واقع مجموعه اي از راهكارهايي است كه پيش از اين هم مورد توجه سياست گذاران و اقتصاددانان بوده است. مسائلي مثل خصوصي سازي، عدم وابستگي نفتي، اقتصاد صادرات محور، اصلاح الگوي مصرف و ... به كرات توسط مقام معظم رهبري توصيه شده است. به عبارتي تحقق اين مهم تنها به عزمي جدي احتياج دارد و اگر با توجه جدي به توليد ملي همراه شود به هيچ عنوان به معناي ايجاد رياضت و فشار نخواهد بود.
.
فرآوري: ريحانه حميدي فر
بخش اقتصاد تبيان
ايجاد اقتصاد مقاوم با كار و سرمايه ايراني
هنگامي كه صحبت از توليد ملي مي شود بيشتر نگاه ها به سمت كار و سرمايه ملي معطوف مي شود.يعني استفاده از منابع انساني و مالي براي رسيدن به اهداف توليدي در قالب اقتصاد كشور. اهدافي كه مارا در برابر سياست هاي سوداگرانه و سودجويانه دولت هاي مخالف ايمن مي كند و منجر به ايجاد اقتصاد مقاومتي مي شود. اما اين دو تنها دو ضلع از مثلث توليد هستند و ضلع سوم مديريت صحيح است.
مقام معظم رهبري امسال را سال توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني نام گزاري فرمودند با هدف اينكه هرچه سريعتر و بهتر به اهداف چشم انداز بيست ساله خود برسيم و نظام اقتصادي حاكم بر جامعه تبديل به اقتصاد مقاومتي گردد.
اولين قدم براي رسيدن به اقتصاد مقاومتي
براي ايجاد اقتصاد مقاومتي حتما بايد از توليد ملي و كار و سرمايه داخلي حمايت كرد. حمايت از توليد ملي توسط آحاد جامعه و مسئولان در دو جنبه مختلف بايد صورت پذيرد، همچنين مسئولان و برنامه ريزان موظف به انجام دو وظيفه هستند، يكي جلوگيري از ورود كالاهاي توليد خارجي به كشور كه در داخل نمونه مشابه دارند و ديگري فرهنگ سازي است. بدين معني كه فرهنگ استفاده از كالاهاي توليد داخل را در مردم ايجاد كنند.
در روزگاري كشور چين به لحاظ شرايط آب و هوايي و كشاورزي از نظركيفيت توليد برنج در سطح نامطلوبي قرار داشت. اما مردم اين كشور هرگز حاضر به ورود برنج مطلوبتر از تايوان و ديگر كشورها نشدند و حتي با ورود اين محصول، از مصرف آن اجتناب كردند تا به كشاورزان خود صدمه اي وارد نكنند و توليد داخلي كاهش نيابد. اين به معناي مديريت صحيح در حمايت از توليد داخلي است.
اگر مي خواهيم اقتصادي داشته باشيم كه در برابر اقدامات سودجويانه مخالفان مقاومت كرده و از تحريم ها براي خود موقعيت مي سازد. حتما بايد از سرمايه هاي مالي و انساني خود حمايت كنيم تا با افزايش توليد ملي، قدم در راه بالندگي كشور خود بگذاريم.
حمايت از نيروي كار داخلي بايد به صورتي انجام شود كه در هر زمينه اي نيروي كار ماهر داشته باشيم. نه صرفا تحصيلكرده هاي متوقع و كم مهارت!
البته نبايد از اين نكته غافل شد كه امروزه مصرف كنندگان جداي از مسائل ملي پرستانه خود، هر محصولي كه ارزانتر و با كيفيت تر توليد شود را خريداري مي كنند و قيمت نقش اساسي در انتخاب افراد ايفا مي كند. به طور كلي در تمام دنيا اينگونه است كه مصرف كننده در شرايط يكسان با خريد ارزانتر، مطلوبيت بيشتري بدست مي آورد و رضايت خاطر بيشتري در وجودش ايجاد مي شود . بنابراين توليد كننده داخلي بايد تا جايي حمايت شود كه محصول داخلي كيفيت خود را حفظ كند، نه اينكه توليدكننده با عدم رعايت استانداردهاي جهاني منجر به عدم رقابت پذيري محصول خود در عرصه جهاني شود يا صنعت كوچك بماند، كه در اين صورت انتظاري از مصرف كننده نمي رود كه باز هم به مصرف خود ادامه دهد.
زماني كه توليد باكيفيت انجام شد حالا نوبت به فرهنگ سازي مي رسد تا روحيه حمايت از توليد ملي را در مردم تقويت كند.اين فرهنگ سازي مي تواند از طريق رسانه هاي جمعي صورت پذيرد و تبليغات صحيح بهترين راه آن است.
دومين قدم
براي رسيدن به اقتصاد مقاومتي دومين قدم، حمايت ازنيروي كار ايراني است، نيروي كار جوان، فعال، تحصيلكرده و متخصص اگربه كار گرفته نشوند، بيشترين آسيب را به اقتصاد كشور وارد مي كنند آسيب هدر رفتن بزرگترين سرمايه هاي كشور.
حمايت از نيروي كار داخلي بايد به صورتي انجام شود كه در هر زمينه اي نيروي كار ماهر داشته باشيم. نه صرفا تحصيلكرده هاي متوقع و كم مهارت!
نرخ بالاي بيكاري در هر جامعه اي، نشان از عدم مديريت صحيح و حساب شده مسئولان آن كشور است. در شرايط حاضر جامعه ما با نيروي كارعظيمي مواجه شده است كه اغلب آنها تحصيلات عالي دارند. جذب اين نيروها و آموزش آنها براي ورود به بازار كار بايد با برنامه ريزي دقيقي صورت پذيرد تا هم استعدادهاي افراد شكوفا شود و هم افراد برحسب لياقت هاي خود در مكانهاي مناسب قرار گيرند.
داشتن تحصيلات دانشگاهي افراد، براي هر جامعه اي هم خوب است هم بد . خوب است چون منجر به افزايش سطح آگاهي و سواد عمومي در جامعه مي شود و فرهنگ در جامعه تحصيلكرده بسرعت رشد مي كند و افراد راحتتر متخصص و آموزش پذير مي شوند. اما بد است چون انتظارات افراد از جامعه و كارشان بالا مي رود. يك كارشناس ديگر حاضر نخواهد شد به كارهاي ساده و جزئي بپردازد. اگر در جامعه اي چشم و هم چشمي و تجملات بيشتر باشد اين مسئله شدت بيشتري پيدا مي كند و جنبه منفي تحصيلات بيشتر نمود مي كند.بنابراين حمايت از كار داخلي بايد به صورتي انجام شود كه در هر زمينه اي نيروي كار ماهر داشته باشيم. نه صرفا تحصيلكرده هاي متوقع و كم مهارت!
اگر مي خواهيم اقتصادي داشته باشيم كه در برابر اقدامات سودجويانه مخالفان مقاومت كرده و از تحريم ها براي خود موقعيت مي سازد. حتما بايد از سرمايه هاي مالي و انساني خود حمايت كنيم تا با افزايش توليد ملي، قدم در راه بالندگي كشور خود بگذاريم
سومين قدم
وجه سوم ايجاد اقتصاد مقاومتي، حمايت از سرمايه ايراني است. سرمايه اي كه اگر بدرستي در مسير خود قرار نگيرد، بدون تعارف از كشور خارج مي شود و نتيجه آباداني بلادهاي ديگر بجز كشور خويش است. سرمايه حالتي دارد كه هر جا سودآوري و امنيت بيشتر باشد به آن سمت سرازير مي شود. امنيت سرمايه گذاري در هر كشوري اولين نكته براي ورود و جذب سرمايه داخلي در آن كشور است.
اما نكته مهم اين است كه اين سرمايه كجا مصرف مي شود. درواقع مهمترين نكته ، وارد شدن اين سرمايه به چرخه توليد است، وگرنه اگر صرف معاملات دلالي و سوداگرانه شود تنها منجر به افزايش نقدينگي و تورم در كشور مي شود.
اگر مي خواهيم اقتصاد مقاومي داشته باشيم تا در برابر اقدامات سودجويانه مخالفان مقاومت كند و از تحريم ها و كارشكني ها، براي خود موقعيت بسازيم. حتما بايد از سرمايه هاي مالي و انساني خود حمايت كنيم تا با شكوفا شدن صنايع و افزايش توليد ملي خود قدم در راه بالندگي كشور خود بگذاريم.
بنابراين نتيجه مي گيريم كه راه ايجاد اقتصاد مقاومتي در يك كلام حمايت از توليد ملي و كار و سرمايه ايراني است.به شرطي كه اين حمايت بدرستي صورت پذيرد و منجر به كوچك ماندن صنعت و يا عدم ايجاد كيفيت در كار و توليد نشود.
سيده زينب لواساني
بخش اقتصاد تبيان
اقتصاد مقاومتي و جهاني سازي
اقتصاد مقاومتي چگونه مي تواند از جهاني سازي به نفع خود استفاده كند؟ براي پاسخ به اين سوال خوب است در ابتدا اقتصاد مقاومتي را به زبان ساده توضيح دهيم.
اقتصاد مقاومتي چگونه مي تواند از جهاني سازي به نفع خود استفاده كند؟ براي پاسخ به اين سوال خوب است در ابتدا اقتصاد مقاومتي را به زبان ساده توضيح دهيم.
به نظر مي رسد اگر به جاي اقتصاد مقاومتي كه مجموعه اي از اهداف و روش ها و سياست گذاري ها است، هدف اصلي اين مجموعه كه همان حمايت از توليد است را، بكار بريم، با رعايت اصل ساده سازي مي توانيم بهتر آنچه كه اين يادداشت دنبال مي كند بيان داريم.
بنابراين از آنجا كه اقتصاد مقاومتي مقاومت دولت در برابر تحريم توليد كُش، از طريق حمايت از توليد است، از اين بعد به جاي واژه ي اقتصاد مقاومتي كه مجموعه اي از سياست ها روش ها و اهداف است، از واژه ي حمايت از توليد كه هدف اصلي اين مجموعه است استفاده مي كنيم.
براي حمايت از توليد در قالب جهاني سازي بايد در ازاي آنچه صادر مي كنيم چيزهايي را وارد كنيم كه اگر وارد نشود بخش توليد را با مشكل كمبود نهاده، كالاي واسطه اي و سرمايه اي رو به رو مي سازد. لذا از صادرات تهاتري ايران از طريق نفت بايد جهت گيري شود. يعني در شرايطي كه ناچارهستيم در ازاي نفت كالا دريافت كنيم، نبايد برنج دريافت كرد تا با گران فروشي آن كسب سود كرد و بدتر از همه، براي اين كه توان گرانفروشي برنج وارداتي محقق شود، كشاورزان داخلي را در باتلاق هزينه گرفتار و آنها را نابود سازيم.
اقداماتي هم كه اين روزها در اقتصاد ايران در حال رقم خوردن است، نشان از نوعي قرباني كردن توليد براي درآمدزايي مي باشد كه به عنوان نمونه مي توان به اين چند مثال اشاره كرد: واردات غير ضروري ميوه درست در فصل برداشت، عدم اجازه به ورود كنجاله و نهاده هاي دامي، دلالي در نهاده هاي دامي و عدم تخصيص ارز دولتي به توليد كنندگان و... اين ها نشانه هايي از اين هستند كه سود وارد كنندگان و دلالان در گروه توليد كشي و ضعيف كردن توليد است. بنابراين اگر دولت در ازاي صادرات نفت، كالاهايي مطلوب واردكنندگان و قاچاق چيان را وارد كند نه تنها توليد را از ناحيه عدم دريافت مايحتاج ضروري در مضيقه قرار خواهد داد بلكه عقلا شرايطي را بر ضد توليد و در جهت حمايت از واردات و ودلالي از طريق سياست هايي در جهت تشديد ركود تورمي كه تغذيه اصلي واردات و دلالي است ايجاد خواهد كرد. علت آن است كه متقاضيان كالاهاي وارداتي از دولت، واردكنندگان و دلالان هستند و مسلما هر چه وارد كنندگان و دلالان از طريق سياست هاي توليد كش چاق و چاق تر شوند، دولت مي تواند عدم ارز دريافتي از ناحيه صادرات نفت را از طريق وارد كنندگان و دلالان جبران نمايد.
براي حمايت از توليد در قالب جهاني سازي بايد در ازاي آنچه صادر مي كنيم چيزهايي را وارد كنيم كه اگر وارد نشود بخش توليد را با مشكل كمبود نهاده، كالاي واسطه ي و سرمايه اي رو به رو مي سازد
لذا قدم اول براي حمايت از توليد ( هدف اصلي اقتصاد مقاومتي) در قالب جهاني سازي اين است كه آنچه را كه در ازاي نفت وارد مي كنيم، مواد اوليه دام داران و غيره باشد و البته نبايد اين اقلام كالايي كه مايحتاج ضروري توليد كنندگان مي باشند، در قدم بعدي به دلالان سپرده شود تا آن ها با گران فروشي اين مواد ضروري توليد به درآمدزايي بپردازند. اگر دولت واردات اين نوع كالاها را به دلالان بسپرد، توليد باز هم ضعيف شده و با افزايش هزينه ها مواجه مي شود و از اين ناحيه راه براي چاق تر شدن واردكنندگان فراهم مي شود. لذا بايد نهاده هاي لازم وارد شود و در ثاني دولت بدون آنكه قصد درآمدزايي از اين طريق را داشته باشد، آنها را ارزان به دام داران، كشاورزان و صنعت بدهد، درست است كه اين تجارت براي دولت جز زيان و كسري بودجه چيزي در بر ندارد، ولي اين همان اقتصاد مقاومتي است كه دولت در برابر تحريم در چارچوب آن بايد انجام دهد چرا كه اقتصاد مقاومتي يعني تحمل و صبر دولت در تشديد كسري بودجه اش براي توجه به شركت هاي دانش بنيان، سرمايه گذاري در امر تحقيق و توسعه و حمايت از توليد.
سهم و بار و مسئوليت اصلي تحقق اقتصاد مقاومتي بر عهده ي دولت است و مسلم است كه اين امر كسري بودجه دولت را افزايش خواهد داد. ولي اين امر اجتناب ناپذير و چيزي شبيه اقتصاد كنيز فقط و فقط در ناحيه مطلوب دانستن كسري بودجه مي باشد. البته آنچه به كسري بودجه دولت در اين شرايط ارج و قرب مي دهد، علت كسري بودجه است، اگر علت كسري بودجه افزايش حمايت از توليد از طريق حذف درآمدزايي هاي نامشروع و افزايش سرمايه گذاري در امر تحقيق و توسعه و حمايت هاي مادي از توليد و شركتهاي دانش بنيان باشد، كسري بودجه به هيچ وجه بد نبوده و تنها راه براي حل مشكلات اقتصاد ايران مي باشد، چرا كه امروز در شرايط موجود نقش نظارت از مهمترين نقش ها مي باشد چرا كه هر چيزي در جايي كه بايد مصرف شود، مصرف نمي شود. براي همين است كه امروز سياست هاي پولي بانك مركزي براي حمايت از توليد راه به جايي كه نمي برد هيچ، بلكه علاوه بر اتلاف منابع شغل هاي نامولد و ضد توليدي را جان ميدهد.
براي حمايت از توليد بايد پول را به خود توليد كننده داد و گرنه پول به هيچ وجه به توليد كننده نمي رسد و براي همين است كه بايد پول را هدايت كرد تا در مسير درست قرار گيرد و اين هدايت پول از طريق نظارت امكان پذير است و دولت به عنوان نهادي كه نقش نظارت بر عهده ي اوست توان انجام اين مسئوليت را دارد. لذا براي قدم اول دولت بايد خودش را اصلاح كند تا بتواند نظارت كننده ي خوبي باشد و در قدم بعد دولت بايد از طريق سياست هاي مالي انبساطي پول را هدايت كرده و براي تحقق حمايت از توليد كه هدف اقتصاد مقاومتي است پول را به توليد كنندگان برساند و در كنار آن به فعاليت هاي تحقيق و توسعه براي از بين بردن وابستگي اقدام نمايد .
محمد شهاب
بخش اقتصاد تبيان
اقتصاد مقاومتي چه چيزي نيست؟
اين روزها "اقتصاد مقاومتي" كه از سوي رهبر معظم انقلاب به عنوان راهبرد مهم رويارويي ايران با فشار تحريمهاي غرب معرفي شده ،در بسياري از محافل اقتصادي و سياسي مورد توجه قرار گرفته است. اما به نظر مي رسد برخي جريانها و گروهها مي كوشند منطبق بر منافع و سوگيريهاي خاص خود تعريفي ديگرگونه از اين مفهوم ارائه كنند. ما در اين نوشتار در پي آنيم كه به رفع برخي از اين سوتفاهم ها درباره اقتصاد مقاومتي بپردازيم:
١-اقتصاد مقاومتي همان اقتصاد دولتي است:
برخي سياسيون و برنامه ريزان بر اين باورند كه در شرايط تحريم و فشار اقتصادي بهتر است دولت تصدي مسائل اقتصادي و بنگاههاي مهم را بر عهده داشته باشد. بر مبناي اين تحليل شرايط خاص كشور ايجاب مي كند ،مصلحتا يك ارگان، نهاد و .... راسا وارد فعاليتهاي اقتصادي و مديريت بنگاههاي توليدي و تجاري شود. در قانون اساسي ما هر سه بخش دولتي ، تعاوني و خصوصي به رسميت شناخته شده اند و مي بايست برمبناي سياستهاي اجرايي اصل ٤٤ قانون اساسي بسياري از تصدي گري ها به مردم واگذار شود. براي ايجاد مقاومت موثر نياز به خلاقيتها، مشاركت و كنش هاي فعالانه تمام فعالان اقتصادي و شهروندان وجود دارد. لذا براي مقاومت موثرتر نه تنها نبايد اقتصاد را منحصر به دولت و بخش عمومي كرد، بلكه مي بايست با فراهم آوردن مشاركت عمومي زمينه بسط كنش جمعي را فراهم آورد. در همين زمينه رهبر معظم انقلاب مي فرمايند:
"اقتصاد مقاومتى الزاماتى دارد. مردمى كردن اقتصاد، جزو الزامات اقتصاد مقاومتى است. اين سياستهاى اصل 44 كه اعلام شد، ميتواند يك تحول به وجود بياورد؛ و اين كار بايد انجام بگيرد. البته كارهائى انجام گرفته و تلاشهاى بيشترى بايد بشود. بخش خصوصى را بايد توانمند كرد؛ هم به فعاليت اقتصادى تشويق بشوند، هم سيستم بانكى كشور، دستگاههاى دولتى كشور و دستگاههائى كه ميتوانند كمك كنند - مثل قوهى مقننه و قوهى قضائيه - كمك كنند كه مردم وارد ميدان اقتصاد شوند".
براي ايجاد مقاومت موثر نياز به خلاقيتها، مشاركت و كنش هاي فعالانه تمام فعالان اقتصادي و شهروندان وجود دارد. لذا براي مقاومت موثرتر نه تنها نبايد اقتصاد را منحصر به دولت و بخش عمومي كرد، بلكه مي بايست با فراهم آوردن مشاركت عمومي زمينه بسط كنش جمعي را فراهم آورد
٢- اقتصاد مقاومتي نافي برنامه ريزي هاي بلند مدت گذشته است:
برخي از دست اندركاران و مجريان گمان مي كنند كه به علت اين كه كشور در شرايط خاص اقتصادي قرار گرفته است و اين شرايط ويژه اقتضائات خود را دارد، مي توان به اهداف و برنامه هاي بالادستي مانند سند چشم انداز و يا برنامه ٥ ساله توسعه بي اعتنايي كرد. اين گونه بي اعتنايي ها و نگاههاي كوتاه مدت نوعي تصميم گيري هاي كوتاه مدت و شتابزده را به وجود مي آورد. تصميم گيري هاي ناگهاني، متضاد و شتابزده نه تنها مفيد براي ايجاد مقاومت موثر نيست بلكه زمينه هاي فساد اقتصادي، رانتخواري و فرار سرمايه ها را از مسير مولد و سالم فراهم مي آورد.
تصميم گيري هاي ناگهاني، متضاد و شتابزده نه تنها مفيد براي ايجاد مقاومت موثر نيست بلكه زمينه هاي فساد اقتصادي، رانتخواري و فرار سرمايه ها را از مسير مولد و سالم فراهم مي آورد.
تغييرات پي درپي در حوزه هاي سياستهاي مالي و ارزي و سياستهاي مربوط به صادرات و واردات با توجيه شرايط ويژه اقتصادي يكي ازمهم ترين مسائل آسيب زا در حوزه اقتصاد مقاومتي است. در همين را اين فرمايش رهبر معظم انقلاب را مي توان تفسير كرد:
"حركت بر اساس برنامه، يكى از كارهاى اساسى است. تصميمهاى خلقالساعه و تغيير مقررات، جزو ضربههائى است كه به «اقتصاد مقاومتى» وارد ميشود و به مقاومت ملت ضربه ميزند. اين را، هم دولت محترم، هم مجلس محترم بايد توجه داشته باشند؛ نگذارند سياستهاى اقتصادى كشور در هر زمانى دچار تذبذب و تغييرهاى بىمورد شود."
٣- اقتصاد مقاومتي صرفا همان اقتصاد كوپني سابق است:
يكي از تصاوير رايج درباره اقتصاد مقاومتي ، بازگشت كوپنها و سيستم جيره بندي كالاهاي اساسي در نظام توزيع مي باشد. نظام كوپني در شرايط جنگ تحميلي برقرار شد، بر پايه پذيرش كمبود برخي كالاهاي اساسي در كشور و لزوم تنظيم بازار و قيمت ها درشرايط جنگي شكل گرفت . اگرچه اين نظام تا حدي درز زمينه توزيع كالا موفق بود اما تبعات اقتصادي چون احتكار، دلال بازي و ... را ايجاد كرد. اما در مدل اقتصاد مقاومتي صرفا حوزه توزيع كالا مد نظر نبوده و مقاومت مي بايست از حوزه توليد كالا آغاز شود. به نظر مي رسد افزايش بهره وري در نيروي كار ، انرژي و مواد اوليه به همراه استفاده از ابتكار و خلاقيت مي تواند زمينه افزايش توليد ملي و داخلي را فراهم سازد. در اين معنا كارآفريني ايجاد اشتغال مولد و توليد كالاي داخلي با قيمت كمتر و كيفيت بيشتر اركان اقتصاد مقاومتي را ايجاد مي كند. در همين زمينه رهبر معظم انقلاب مي فرمايند:
ما بايد يك اقتصاد مقاومتىِ واقعى در كشور به وجود بياوريم. امروز كارآفرينى معناش اين است.
در مدل اقتصاد مقاومتي صرفا حوزه توزيع كالا مد نظر نبوده و مقاومت مي بايست از حوزه توليد كالا آغاز شود.
همچنين در راستاي افزايش توليد بر مبناي اقتصاد مقاومتي مي بايست از خلاقيتها و ابتكارات استفاده كرد. خلاقيتهايي كه حوزه توليد را دگرگون كرده و با دانش روز و ابتكار زمينه هر چه بيشتر توليد داخلي را فراهم آورد. رهبر فرزانه انقلاب در اين راستا مي فرمايند:
نظر من يكى از بخشهاى مهمى كه ميتواند اين اقتصاد مقاومتى را پايدار كند، همين كار شماست؛ همين شركتهاى دانشبنيان است؛ اين يكى از بهترين مظاهر و يكى از مۆثرترين مۆلفههاى اقتصاد مقاومتى است؛ اين را بايد دنبال كرد.
حرف آخر
بر اين اساس اقتصاد مقاومتي يك نظام اقتصادي دولتي، غير شفاف، كوتاه مدت و بسته نيست و چنين ديدي نسبت به اقتصاد مقاومتي در واقع نقض غرض است. در مقابل به نظر مي رسد منظور از اقتصاد مقاومتي واقعي مدنظر رهبر انقلاب يك اقتصاد توليدي، فعال و پويا با مشاركت بخش خصوصي است . اقتصاد مقاومتي را نمي توان راهبردي منفعل و بسته ديد بلكه اين اقتصاد به دنبال تحول آفريني در حوزه توليد ملي است و اين مقاومت، تلاش براي رفع موانع توليد ملي و كوشش در جهت نيل به عدالت و پيشرفت تعريف ميشود.
يوسف قاضي زاده
بخش اقتصاد تبيان
آسيب شناسي اجتماعي از رهگذر اقتصاد
در اين نوشتار با نگاهي تازه به آسيب شناسي اقتصاد پرداخته شده است؛ يعني خطر اخلاق زدايي از طريق گذار اقتصاد ايران از اقتصاد توليد محور به اقتصاد ضد مولد و نامولد محور....
در اقتصاد ايران، اقتصاد تورمي به همان نسبتي كه براي عده اي رنج و سختي به بار مي آورد به همان نسبت و حتي بيشتر نيز عده اي را چاق و چاق و چاق تر مي كند. اين ويژگي اقتصاد ايران است كه مي تواند ركود تورمي را عاملي براي ثروت مندتر شدن ثروتمندان و فقيرتر شدن فقيران و سقوط طبقه ي متوسط جامعه به پايين نمايد.
به همين علت است كه توليد كننده به راحتي مي تواند قيمت ها را افزايش و يا با كاهش دستمزدها بخشي از هزينه هاي خود را پوشش دهد، در اقتصاد همواره اين امر مطرح مي شود كه توليد در گروي تقاضا است به اين معنا كه اگر تقاضا كاهش يابد به ناچار توليد كاهش مي يابد، حال شاهديم كه اين امر در اقتصاد ايران آنچنان جايگاهي ندارد به اين معنا كه توليد كنندگان نگران كاهش تقاضاي خود نيستند و اين عدم نگراني از عدم كاهش تقاضاي محصولات شان سبب مي شود كه بخشي از هزينه هاي خود را از طريق افزايش قيمت ها و كاهش دستمزدها و اخراج نيروي كار به طور مستمر جبران كنند ولي همان چيزي كه علت و عاملي براي عدم نگراني كاهش تقاضاي براي توليد كنندگان شده است توليد كنندگان را در مسير خودكشي تدريجي قرار داده و از اين زاويه علاوه بر انكه سرمايه هاي انساني و اجتماعي را به شدت تنزل مي دهد، عاملي براي افزايش شديد شكاف طبقاتي ميشود.
بيكاري نيمي از فارغ التحصيلان دكتري، روند فزاينده رشد طلاق و كاهش ازدواج، افزايش سه برابري جمعيت سيگاري در زنان، افزايش خريد و فروش اعضاي بدن، افزايش 50 درصدي زندانيان مهريه نسبت به سال قبل ، كاهش سن اعتياد به 15 تا 16 سال و كاهش جمعيت فعال و رشد فعاليت هاي غير رسمي و مشكلات اجتماعي ديگر از اين دست به راحتي مي تواند از طريق سياست گذاري هاي اقتصادي از بين برود. اگر مشكلات اقتصادي نباشد و پدران و مادران مجبور نباشند چند شغله بوده و يا ساعات طولاني را سر كار باشند، به قطع وقت بيشتري براي رسيدگي به امور فرزاندن خود دارند.
هر چه توليد قوي تر شود هر چه به سمت قوي تر شدن توليد حركت كنيم، تقاضا براي سرمايه هاي انساني افزايش و شاهد افزايش تقاضا براي دانش و عدم بيكاري قشر تحصيل كرده خواهيم بود، اگر چشم انداز بلند مدت اقتصاد ( توليد ) خوب شود و انگيزه هاي سرمايه گذاري براي توليد را در بين فعالان اقتصادي افزايش دهد، در آن صورت بازار كار، كارامد ( تخصيص بهينه منابع و اين كه هر كس در جايي باشد كه علاقه و استعدادش در آن است) خواهد شد و ديگر شاهد نااميدي جويندگان كار براي پيدا كردن كار در بازار كار نخواهيم بود و از اين رهگذر فعاليت هاي غير رسمي همانند دستفروشي كاهش چشم گيري خواهد يافت.
در اقتصاد ايران، اقتصاد تورمي به همان نسبتي كه براي عده اي رنج و سختي به بار مي آورد به همان نسبت و حتي بيشتر نيز عده اي را چاق و چاق و چاق تر مي كند
مولد شدن اقتصاد ايران مخالفاني در داخل دارد، مخالفاني كه منفعتشان در ركود تورمي اقتصاد ايران است، اين گروه به دليل خلق پول از پول كه از طريق فعاليت هاي نامولد و ضد مولد انجام ميدهند، طرف تقاضاي اقتصاد ايران را افزايش مي دهند يعني توليد كنندگان نگران ظلم به كارگران خود نيستند چرا كه مي دانند متقاضيان محصولات آنها تا زماني كه اقتصاد، دلال محور و قاچاق محور باشد از بين نخواهد رفت و تقاضا همواره براي محصولاتشان خواهد بود. ولي همين اقتصاد نامولد محور ( كه علت از بين رفتن نگراني توليد كنندگان از كاهش تقاضاي محصولاتشان مي باشد) با افزايش هزينه هاي توليد و نابودي توليد از طريق واردات و قاچاق زمينه انباشت مستمر هزينه ها را براي توليد كنندگان را فراهم و مسير خودكشي تدريجي را برايشان ايجاد مي كنند. مسير خودكشي اين گونه است كه در ابتدا دستمزدها كاهش و قيمت ها افزايش و سپس با استمرار كاهش دستمزدها و افزايش قيمت ها اخراج كارگران نيز شروع مي شود كه در نهايت به كاهش مقياس توليد و سرانجام تعطيلي بنگاه ها ختم ميشود.
هم اكنون قاچاق دام بعد از قاچاق مواد مخدر در ليست دومين فعاليت هاي پربازده نامولد قرار گرفته است، افزايش بيست و دو درصدي واردات برنج ، 119 درصدي واردات سيگار، 200 درصدي واردات موبايل، واردات عسل و پنبه و غيره نشان از چيست؟ آيا چيزي جز آن است كه اين ركود و ضعيف بودن توليد است كه قدرت جولان دهي به نامولدان را بيش از پيش فراهم ساخته است؟ لذا هر چه مولد كشي بيشتر شود يعني عملا نامولد پروري صورت گرفته است و ثروت هاي واقعي كاهش و ثروت هاي كثيف جاي آن را گرفته است، ثروت هايي كه هرچند طرف تقاضا را به ميزان قبل ( و حتي بيشتر) نگه مي دارد ولي دشمن سخت طرف عرضه و عامل تشديد بي عدالتي و فقر در جامعه مي باشد.
لذا بايد با بي عدالتي و گسترش آن از طريق حمايت هاي مادي و معنوي به توليد مبارزه كرد. بنابراين بايد به شدت از سياست هايي كه هزينه هاي توليد، ركود و تورم را افزايش مي دهد پرهيز كرد، اين سياست هاي منشأ بي عدالتي و تشديد كننده آن خواهد بود، با افزايش بيكاري، ميزان جرم و جنايات افزايش و شاهد كاهش ظرفيت هاي توليدي و افزايش ظرفيت هاي زندان ها خواهيم شد.
هر چه توليد قوي تر شود هر چه به سمت قوي تر شدن توليد حركت كنيم، تقاضا براي سرمايه هاي انساني افزايش و شاهد افزايش تقاضا براي دانش و عدم بيكاري قشر تحصيل كرده خواهيم بود
در پايان خوب است به خطر اخلاق زدايي از طريق گذار اقتصاد ايران از اقتصاد توليد محور به اقتصاد ضد مولد و نامولد محور و خطر دين گريزي به علت فقر، اشاره كرد. اقتصاد پولي كه همان اقتصاد ضد مولد و نامولد محور است، علاوه بر آنكه ثروت هاي كثيف در جامعه خلق مي كند، رباخواري را نيز افزايش مي دهد چرا كه سرمايه اصلي ورود به اين شغل ها، كسب دانش و مهارت خاصي نيست، بلكه پول است، بازار غير رسمي پول كه گاهي نرخ هاي آن از 60 درصد نيز افزايش مي يافت در كنار افزايش روحيه فساد مالي كه همه و همه ريشه در اقتصاد پولي دارد، نشانه هاي خطرناكي از حرام خواري براي ايجاد ثروت هاي كثيف را مي باشد... و هيچ گناهي همانند ربا و مال حرام ويران كننده سعادت و اخلاق فردي و بشري نيست. در مورد فقر و از بين بردن آن نيز اين گونه مي توان گفت:
بزرگترين خدمتي كه در راستاي از بين بردن فقر در اقتصاد ايران مي توان كرد اين است كه براي مبارزه با فقر از دو سياست بلند مدت و كوتاه مدت پيروي كرد. سياست بلند مدت تقويت توليد و ايجاد انگيزه براي سرمايه گذاري مولد از طريق مبارزه با نامولدان و حمايت از مولدان مي باشد و سياست كوتاه مدت بهبود سيستم تامين اجتماعي و وضعيت درمان و بهداشت، كاهش هزينه هاي درماني و دادن حمايت هاي نقدي به دهك هاي ضعيف جامعه مي باشد، عده اي معتقدند كه حمايت هاي نقدي تورم زا خواهد بود ولي واقعيت اين است كه تورم اصلي در اقتصاد ايران از جايي ديگر آب مي خورد، آنجايي كه نامولدان با تجارت پول به صورت درون زا منابع را به سمت خود كشانده و آن را تكثير مي كننند و آن جا كه براي اعطاي يارانه نقدي به مردم هزينه هاي توليد را افزايش و مسير مولد كشي اتخاذ مي شود، اين دو امر علت اصلي تورم در اقتصاد ايران هستند . لذا از آنجا كه ثروت هاي كثيف به صورت درون زا و فزاينده خود را تكثير مي كنند، اگر مي خواهيم نگران فشار تقاضا و تورم ناشي از يارانه نقدي باشيم بهتر است نگران اين گونه ثروت هاي كثيف و عاملان آن باشيم سواي آن كه دادن يارانه نقدي به افراد نيازمند در كنار سياست هاي بلند مدت كه همان تقويت توليد است، اطمينان بيشتري به عدم اشتباه حمايت ازطريق يارانه نقدي را تقويت مي كند ولي بايد بدانيم يارانه اي كه منشأ آن افزايش هزينه هاي توليد است، قدرت خريد مردم را بيشتر كاهش خواهد داد و جداي آن، با مولد كشي ناشي از افزايش هزينه هاي توليد، بستر نامولد پروري و خودزني داخلي فراهم شده و هزينه ها به صورت فزاينده افزايش و ثروت هاي كثيف نيز كه نتيجه نامولد گري است نيز افزايش مي يابد و از اين دو زاويه پرش قيمتي به رشد قيمتي مستمر بدل شده و اين در كنار افزايش بيكاري و فقير شدن مردم خواهد بود، و لذا شاهد آن خواهيم بود كه يارانه هاي نقدي جايگزين شغل افراد شده و اثر خود را در فقر زدايي از دست مي دهد چرا كه منشاء آن از طريق افزايش هزينه هاي توليد بوده است.
لذا يارانه هايي به عنوان سياست كوتاه مدت در فقر زدايي موثر است كه منشاء آن افزايش هزينه هاي توليد نباشد و از سويي براي فقر زدايي علاوه بر سياست كوتاه مدت، سياست بلند مدت نيز اعمال و اجرا شود.
جمع بندي و نتيجه گيري:
بسياري از مشكلات اجتماعي ريشه در ساز و كارهاي اقتصادي دارد، اقتصاد ضد توليد محور، منشأ فساد و ربا خواري خواهد شد و از سويي مسير هاي كسب درآمد حلال را سخت خواهد كرد، چرا كه به علت ضعف و كاهش كمي و كيفي توليد، توليد بستري براي تقاضاي نيروي كار تحصيل كرده و فعاليت هاي تحقيق و توسعه نخواهد شد و از اين رهگذر بيكاري نيروي كار تحصيل كرده را خواهيم داشت و از سويي بستري براي رشد مولدان فراهم نشده است تا از اين رهگذر به درآمدهاي حلال برسند. فقر و بي عدالتي از ديگر نتيجه هاي ساختار نامناسب اقتصادي است كه به نوبه ي خود عامل مشكلات اجتماعي عديده خواهد شد كه سياست هاي درست اقتصادي ( سياست هاي بلند مدت و كوتاه مدت) مي تواند مسير كسب درآمد حلال را تسهيل و عاملي براي رشد و پويايي جامعه و افزايش دين پذيري در جامعه شود.
محمد شهاب
بخش اقتصاد تبيان
نقش دانش در اقتصاد مقاومتي
براي بررسي نقش دانش به عنوان مولفه اي مهم براي رسيدن به اقتصاد مقاومتي ابتدا بايد تاثير ورود دانش به عنوان عنصري بنياني در فرآيند توليد در عصر انقلاب دانايي بررسي شود وسپس نتايج و پيامد هاي ايجاد اقتصاد دانش محور را برشمرد.
معناي مقاومت
معناي مقاومت اين است كه همه در جهت هدف، منافع شخصي و گروهي را فراموش كنند و فقط به منافع عمومي فكر كنند، كه بي ترديد جا انداختن اين انديشه كار آساني نيست و نياز به فرهنگ سازي و ايجاد اعتماد عمومي دارد.به طور حتم دستيابي سريع به اين باور نيز امكان پذير نخواهد بود.هركس بايد به اين ميزان از خود گذشتگي و احساس مسئوليت برسد كه اين تحول را از خود شروع كند و نگاه نكند و نگران نباشد كه همسايه يا شريك اش هم به اين تعهد پايبند است يا خير؟
در وادي مقاومت سهم خواهي، زياده خواهي مردود است. در فلسفه مقاومت جهادي در پايان كار و پس از دستيابي به نتايج، دستاوردها توزيع مي گردد. آن هم متناسب با تاثير و صرف وقت و سرمايه.بنابراين در مرحله اول تنها از خود مايه گذاشتن مطرح است.
براي رسيدن به هدف بايد در روش ها و ديدگاه هايمان كه تا كنون ما را از اين دستاوردها دور ساخته است، تجديد نظر كنيم و به عبارتي در مواردي كوتاه بياييم.
اگر سرمايه گذاري داخلي و خارجي مي خواهيم در طراحي زير ساخت ها نگاهي متفاوت داشته باشيم.اگر توليد باكيفيت مي خواهيم در استاندارد سازي توليدات بيشتر اهتمام ورزيم. اگر توسعه پايدار مي خواهيم عدم تخريب محيط زيست را امري واجب تلقي كنيم.اگر اقتصادي مقاوم و پويا مي خواهيم اهداف بلند مدت را فداي اهداف كوتاه مدت نكنيم و در سطح مديريت اقتصادي كشور رويه هايي را پيش نگيريم كه به شكل صوري و ناپايدار تنها در بهترين حالت در افق زماني كوتاه مدت مزيت رقابتي را ايجاد مي كند.علاوه بر سهم سرمايه،امكانات و مواهب طبيعي به دانش انساني به عنوان عنصري تعيين كننده و بسيار موثر بر توسعه كشور نگاه كنيم.
براي ايجاد اقتصادي دانش بنيان بايد با انقلاب دانايي همسو شده و از ثمرات و نتايج آن آگاه بود تا بتوانيم اقتصادي مقومتي ايجاد كنيم
براي ايجاد اقتصادي دانش بنيان بايد با انقلاب دانايي همسو شده و از ثمرات و نتايج آن آگاه بود تا بتوانيم اقتصادي مقومتي ايجاد كنيم.
انقلاب دانايي
انقلاب دانايي خود از دو انقلاب مهم ريشه مي گيرد كه عبارت اند از انقلاب ميكروالكترونيك و انقلاب اطلاعات. و در اثر آن ما به طور همزمان با انقلاب بهره وري و بازدهي صعودي روبه رو مي شويم.به اين ترتيب از يكطرف تحولات بي سابق در بنيه توليدي كشورهايي واقع مي گردد كه توانسته اند دستاوردهاي اين انقلاب شگرف را كه در آن انسان به مثابه عنصر تعيين كننده در خلق ارزش افزوده جديد ظاهر مي گردد، دروني سازند و از طرف ديگر، بازدهي صعودي منشا ايجاد نابرابري دستمزدها ميان فعاليت هاي مبتني بر دانايي و غير آن شده است.اين سطوح نابرابري بين كشورها و شركتها در درون يك كشور ايجاد مي شود.
تحول ديگري كه در اثر اقتصاد دانش محور پديد آمده ، تحولي است كه در مولفه ها و مباني قدرت ملي و از جمله توان رقابت اقتصاد ملي پديدار مي گردد.براي مثال در حاليكه در طي قرون و اعصار گذشته همواره جمعيت،وسغت سرزمين،تعداد و ميزان قدرت نيروهاي مسلح،توليد ناخالص ملي و قدرت توليد كالاهاي استراتژيك مولفه هاي اصلي قدرت ملي محسوب مي شدند، ورود به عصر اطلاعات و برخورداري از دستاوردهاي انقلاب فناوري اطلاعات، قدرت نهادي،ظرفيت هاي نوآوري ،پايه هاي علمي،نگرش آرماني و بالاخره نوع ارتباطات مردم با دولت را به عنوان مباني جديد قدرت ملي و توان رقابت اقتصادهاي ملي مطرح ساخته است.
با ورود دانش به تابع توليد و محور قرارگرفته انسان و توانايي هاي مغزي او براي توليد، دانش به موتور و قلب تپنده توليد و خلق ارزش افزوده تبديل مي شود
در اقتصاد دانش محور فعاليت هاي اقتصادي زمان زدايي و مكان زدايي مي شوند و در اثر انقلاب دانايي مفاهيمي مانند برون سپاري و تمركز بر مراكز سودآوري براي استمرار توليد موجه مورد توجه قرار مي گيرد.
با ورود دانش به تابع توليد و محور قرارگرفته انسان و توانايي هاي مغزي او براي توليد، دانش به موتور و قلب تپنده توليد و خلق ارزش افزوده تبديل مي شود.
ارتباط دانش و اقتصاد ايران
نكته مهم اين است كه آنچه به عنوان انقلاب دانش و شركت هاي دانش بنيان و آثار و پيامدهاي آن مطرح است هنوز در بسياري از كشور هاي پيشرفته صنعتي هم خصلت فراگير و عمومي پيدا نكرده ، تا چه رسد به كشوري مانند ايران كه در آن به واسطه ملاحظات واقتضائات سياستگذاري در قالب يك اقتصاد سياسي رانتي،انگيزه هاي دانايي و بهره وري به صورت نهادمند تضعيف مي شوند و گستره و عمق اين روند، در دوران شكوفايي درآمد نفتي ابعاد به واقع نگران كننده اي پيدا مي كند.طرح اين مسئله عمدتا با اين انگيزه صورت مي پذيرد كه يكي از خطيرترين عرصه هاي انجام مسئوليت هاي ديني و ملي در اين شرايط براي ما فهم درست و به موقع از تحولاتي است كه جهان در معرض آن قرار دارد تا بتوانيم فاصله ميان خود و كشورهاي پيشگاه در عرصه اقتصاد و توليد را كوتاه كنيم.در بحث ايجاد اقتصاد مقاومتي تا آنجا كه به بهره وري وكارايي در اقتصاد و رقابت بين شركت ها در توليد مربوط مي شود وجود عنصر دانش نقش بسيار برجسته اي ايفا مي كند به صورتي كه در اثر استفاده از اين عنصردر كنار سرمايه و نهاده مديريت كارا مي توان به سودآوري و صرفه هاي ناشي از مقياس و ايجاد اقتصادي پويا و مقاومتي اميدوار بود. استفاده از اين عنصر بويژه در شرايطي كه تحريم ها و ناملايمات خارجي و داخلي بيش از پيش در شكل گيري مشكلات اقتصادي تاثيرگذار شده است، براي ايجاد فضاي رقابتي بين بنگاهها و افزايش بهره وري و كارايي براي افزايش توليد، امري مهم و ضروري است.
سيده زينب لواساني
بخش اقتصاد تبيان