نظام آموزش اقتصاد در جامعه هم پشتوانهي علمي براي تحقيق و گسترش ادبيات مربوطه را فراهم ميسازد و هم زمينهي تربيت كارشناسان و مديران اقتصادي در عرصهي مورد نظر را فراهم ميآورد(ولف[18]، 1984). نظامهاي آموزش رسمي اقتصاد در كشورهاي اسلامي، قرابت معنيداري با اقتصاد اسلامي ندارند. اين ارتباط حتي در جمهوري اسلامي ايران كه ادعاي اجراي نظام اجتماعي اسلام را در همه ابعاد دارد، بسيار كمرنگ ميباشد. در نظام آموزش اقتصاد در ايران، علاوه بر ناكارآمدي خود قرائت مرسوم در رشته اقتصاد(كه نزديك به 35 سال است مورد تحول اساسي قرار نگرفته است)[19]، در برخي از رشتههاي اقتصاد نظري تنها پنج واحد در مقطع ليسانس و سه واحد در مقطع فوق ليسانس در زمينهي اقتصاد اسلامي وجود دارد. جالب توجه است كه سرفصلهاي مدون شده براي همين دروس محدود، نحوه ارايهي آنها، متون درسي و مدرسان دروس مربوطه نيز از ناكارآمديهاي قابل توجهي برخوردار هستند. بديهي است كه توليدات مربوط به اين فضاي آموزشي خاص از كارآمدي كافي برخوردار نخواهد بود. ذهنيت ايجاد شده از اقتصاد اسلامي براي دانشجويان رشته اقتصاد نيز چالش مهم ديگري در اين ارتباط خواهد بود و در نتيجه نميتوان انتظار قابل قبولي را از اجراي اقتصاد اسلامي(حداقل از منظر پيوند نظام آموزشي) داشت.
نويسنده: دكتر يدالله دادگر