وي افزود: اين در حالي است كه ميزان توليد اين شركت در سال 89، 276 هزار و 70 تن بود.
حكم اله بابايي با اشاره به ثبت ركورد جديد در توليد «متوالي و بي وقفه» واحد ذوب شركت فولاد آلياژي ايران، تصريح كرد: اين ركورد جديد، با توليد 157 ذوب طي روزهاي 18 تا 25 اسفند 90 اتفاق افتاد.
وي افزود: ركورد قبلي توليد متوالي و بي وقفه شركت ياد شده، مربوط به چهارم تا هشتم فروردين 89 بود كه طي آن، 101 ذوب توليد شد.
منبع:فارس نيوز
قلمزني
قلمزني
هنر قلمزني سابقه اي بس طولاني و تاريخي دارد و يكي از رشته هاي هنرهاي سنتي ايران است كه در دسته بندي،در ردۀ هنرهاي صناعي و در گروه فلز كاري قرار دارد. اين هنر گرانمايه و زيبا كه بيانگر فرهنگ و تمدن قوم ايراني است ابتدا به صورت حجاري در بدنه كوهها و روي سنگهاي ساختماني كاخهاي پادشاهان و بناهاي تاريخي و حتي در دوران غارنشيني ديده شده است. بعدها هنر حجاري، تبديل به حكاكي و سپس قلمزني گرديده و نقوش و تصاوير از روي سنگهاي ساختمانها و بدنه كوها به روي سنگ هاي قيمتي مخصوصاً عقيق منتقل گرديد و «حكاكي» ناميده شد. عاقبت فلزات از جمله طلا و نقره و مس و برنج و فولاد زمينه اصلي اين نقوش و خطوط زيبا و دلپسند قرار گرفته و هنر«قلمزني» نام گرفت. و يا به عبارت ديگر ايجاد خطوط و نقوش به وسيله قلم يا ضربه چكش و بر روي اجسام فلزي.
لفظ «قلمزني» معناي متعددي دارد. اين لغت در فرهنگ معين چنين معني شده است: «نويسندگي، نقاشي و يكي از هنرهاي زيباست و آن ايجاد نقوش جانوران و گياهان و طرحهاي مختلف است بر روي نقره يا فلزات ديگر. در هنگام عمل، استاد به وسيله قلمي فلزي و يا منقاش نوك تيز فولادي كه داراي دسته اي چوبي است كار مي كند. دكتر معين پس از اين تعريف، اين بيت رااز «زلالي» آورده است:
به طرح خويش حيرت زند دست
كه از هيچش قلمزن نقش چون بس
فصل اول
پيشينه هنر قلمزني در ايران
پيشينه قلمزني به زمان سكاها يا سيت ها نسبت داده مي شود كه نژاد آريايي داشتند.
دوره پيش از تاريخ
پيشينه اين هنر در ايران، تاريخ روشني ندارد و از اثر مستندي كه بيانگر نخستين مكان شيء و كاربرد فلز، به ويژه مس در ايران و خاور نزديك به چند هزار سال پيش از ميلاد مي رسد. در اواخر هزاره دوم و اوايل هزاره اول پيش از ميلاد هنر و صنعت فلز كاري در نقاط گوناگون ايران به ويژه در شمال و شمال غرب و حاشيه جنوبي درياي مازندران شكوفايي داشته است. از آثار مهم به دست آمده در اين دوره جام طلاي حسنلو است كه در 1335 ه.ش كشف شد و داراي نقوش برجسته چون خدايان سوار برگردونه يا ارابه است.
در هزاره اول پيش از ميلاد فلزكاري و قلمزني در ايران از رونق و اعتبار ويژه اي برخوردار بوده است و آثار با ارزشي از آن دوران بر جاي مانده كه از جمله آن ها جام هاي طلاي مارليك است.
هنر قلمزني در دوره مادها
آثار قلمزني اندكي از دوره مادها كه در سده هفتم ق.م در شمال ايران روي كار آمدند به يادگار مانده است. اشياي به دست آمده از آذربايجان حاكي از آن است كه از نفوذ سكاها به تدريج كاسته شده و سبك مادها در اين زمان جاي آن را گرفته است. مدارك فلزي به دست آمده از زمان مادها به ويژه در قرن شش و هفت پيش از ميلاد، اشياي زيويه از توابع سنندج است كه در ميان آن ها آثاري از طلا و نقره و وسايل زينتي و زيورآلاتي،چون جام طلا و مجسمه هايي از حيوانات به سبك هاي آشوري و سكايي و... به چشم مي خورد.
قلمزني در دوره هخامنشي
با روي كار آمدن پارس ها و تشكيل حكومت هخامنشي (330- 550 ق م ) هنر قلمزني تحوّل يافت و از جايگاه ويژه اي برخوردار شد و برادوار پس از خود تأثير گذاشت. دوره هخاننشي اوج هنر فلزكاري در زمينه هاي ريخته گري، چكش كاري،ترصيع و.... است به دليل حمله اسكندر و آتش زدن تخت جمشيد آثار بسياري نابود شد و يا به دستور اسكندر ذوب شده و به سكه تبديل شد. از جمله اشياي شناخته شده در دوره هخامنشي دو لوح سيمين به وزن 4 كيلوگرم و زريّن به وزن 5 كيلوگرم است كه در موزه ملي ايران نگهداري مي شود.
قلمزني در دوره سلوكي
در دوره سلوكي با ساخت شهرهاي جديدي مانند مرو و نسا و انتقال كارگاه هاي هنري به اين شهرها، هنر قلمزني با تأثير پذيري از هنر هلني (هنر يوناني) ادامه يافت.
قلمزني در دوره اشكاني
با روي كار آمدن پارت ها در سال 250 ق.م تا 224 ميلادي هنر قلمزني با همان شيوه هخامنشي با اندك تغيير به عمر خود ادامه داد.
ساخت پيكره ها از جنس طلا و نقره و مفرغ به شيوه ريخته گري در دوره اشكاني از رونق ويژه اي برخوردار شد و زيورآلات مرصع با سنگ هاي قسمتي با همان شيوه هخامنشي ادامه يافت. در اين دوره به دليل هجوم اسكندر آثار هنري مهمي در دست نيست و به سبب هرج و مرج و كم توجّهي پارتيان به هنر، تنها در اواخر اين دوره ساخت آثار قلمزني رو به رشد نهاد.
قلمزني در دوره ساساني
زمان ساسانيان در سال 224 تا 650 ميلادي به دليل گسترش تجارت ميان ايران، يونان و روم هنرهاي اراني از هنر يونايي و رومي تأثير گرفت.
در دوره ساساني ساخت اشيا به سه طريق زير انجام مي شد:
1.به وسيله چكشكاري بر ورق سرد.
2.به وسيله ريختگي و ساخت ظروف آستردار از ورق.
3.تراش با چرخ
قلمزني در دوره اسلامي
در قرون اوليه اسلامي، اعراب كه مسلماً خود هنري نداشتند، هنر قلمزني دوره ساساني را مورد تقليد قرار داده و در سده هاي بعد در اثر علاقۀ هنرمندان ايراني به مذهب و گرايش آنان به اسلام، با تأثيرپذيري از آرا و عقايد اسلام، در خلق آثار فلزي پيدا كردند و كم كم نقوش بي نطير و طرح هاي بومي و اسطوره اي ايراني جاي خود را به خطوط كوفي و آيات و احاديث داد. در دورۀ سامانيان هنر قلمزني در اثر تبادلات تجاري به ساير ممالك اسلامي راه يافت. اشياي قلمزني شده دوران ديلميان در موزه هاي ايران از جمله آثار معروف اين دوره است. از سده هاي اوليه تا قرون سوم و چهارم قمري اشياي فلزي در ايران به سبك زمان ساساني ساخته مي شد. مكتب قلمزني خراسان در سدۀ چهارم قمري شكل گرفت و در دورة سلجوقي به اوج كمال خود رسيد.
قلمزني در دوره سلجوقي
سلجوقيان در اوايل سدة پنجم قمري(429) از تركستان به ماوراءالنهر آمدند و سكونت گزيدند و سپس خراسان را متصرّف شدند. با علاقه اي كه حكام سلجوقي به هنر داشتند، هنر قلمزني همچون ساير رشته هاي هنري حمايت شد و گسترش چشم گيري يافت. ايجاد نقوش گيست باف شامل نوارهايي در تزيينات ظروف به شيوه و سبك بسيار زيبا متداول شد. در اين دوران ترصيع فلزات به صورت مفتول هاي طلا، مس و نقره و يا ترصيع ظروف مفرغي با مفتول مس رايج شد. از كارهاي بسيار زيبا در اين دوره مشبك كاري روي فلز است. هنر قلمزني خراسان كه در قرن پنجم و ششم قمري، همزمان با حكومت سلجوقي در شرق به ويژه خراسان و ماوراءالنّهر رواج يافته بود، پس از حمله مغول به دليل ويران شدن بسياري از مراكز هنري اين منطقه و مهاجرت هنرمندان به غرب و ميان رودان، در آن نواحي تداوم يافت. هنر فلزكاري خراسان از شرق شروع شد و در غرب رشد و گسترش يافت.
قلمزني در دوره مغول و تيموري
با تصرف سوريه توسط غازان خان در اوايل سده هشتم قمري هنرمندان قلمزن مورد حمايت ايلخانان قرار گرفتند و بعدها شهرهاي حلب، ديار بكر، موصل، شيراز و تبريز از مراكز مهم و بزرگ هنر قلمزني به شمار آمدند. دراين زمان آثار قلمزني تحت تأثير هنرهاي بومي قرار گرفت، به گونه اي كه در سوريه و مصر نشانه هاي اين تحوّل بيشتر به چشم مي خورد. ترصيع و در نشاندن ظروف در اين زمان به تقليد از دورة سلجوقي تداوم يافت. استفاده از هنر خوشنويسي در قلمزني به وفور گسترش يافت و ظروف زيادي از اين گونه ساخته و تزيين شد.
با حمله تيمور به ايران در سال 771 ق، هرات دوباره رونق هنري خود را بازيافت و بزرگ ترين مركز هنري آن روز شد. هنر قلمزني در اين شهر بسيار درخشيد. از جمله ظروف سنگاب گور اميرتيمور در سمرقند است كه اكنون در موزه ارميتاژ نگهداري مي شود. سنگاب هايي نيز از قرن هشتم در مسجد جامع هرات و در موزه آستان قدس رضوي موجود است. نقره كوبي روي فلزات در دوره صفوي به اوج شكوفايي و كمال خود رسيد.
قلمزني در دوره صفوي
در عصر صفوي كه دوران طلايي هنر ايران به شمار مي رود، هنر قلمزني با حفظ سنن گذشته ادامه يافت و همچون دورة پيش، استفاده از فلزات گوناگون به طور گسترده در ساخت اشياي ارزشمند طلاكوب مرسوم بود. در اين دوران قلمزني بسيار گسترش يافت. اجراي نقوش ظريف و بسيار ريز و زيبا جاي نقوش درشت و ضخيم را در تزيين اشياء گرفت. اين هنر در زمان صفوي همچون ديگر رشته هاي هنرهاي سنتي ايران از چنان ظرافت و زيبايي برخوردار شد كه در امروز در جايي كه به اوج شكوفايي ميرسد،تقليدي از سبك دوره صفوي است.
قلمزني در دوره قاجار
در زمان قاجار به دلايل بي اعتنايي حكام قاجار به هنر و حمايت نكردن از هنرمندان، هنر قلمزني همچون رشته هاي ديگر هنري رو به ضعف نهاد،. در اين دوران ساخت جعبه هاي قلمزني با نگارش خطوط و خوشنويسي و طلاكوب و اسطرلاب سازي به شيوه قلمزني و مشبك كاري مرسوم و متداول بود.
قلمزني در دوره معاصر
در سال هاي اخير حيات دوباره اين هنر و زنده كردن سنن ارزشمند گذشته به همراه نوآوري هايي در آن، مديون تلاش هنرمندان قلمزني سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري است كه از زمان تأسيس اين كارگاه در سال 1335 ه.ش و انتصاب هنرمند شايسته (مرحوم استاد محمود دهنوي) به سرپرستي اين كارگاه ها، اين هنر جان تازه اي يافت و گامي نو در توسعه و گسترش اين هنر برداشته شد. اين حركت نخست با ارائه طرح ها و نمونه هاي بارز و منحصر به فرد، كه با آثار عرضه شده در بازار متمايز بود، آغاز شد و الگويي براي هنرمندان به شمار رفت
فصل دوم
تكنيك ها
حال لازم است اشارهاي به تكنيك بعضي از دوران هنر قلمزني داشته باشيم .
در زمان سيتها امر مهم اين بوده است كه كار كاملا"يك پارچه باشد. فرق عمدة ميان تكنيك ساسانيان و سيتهااين است كه در هنر ساسانيان فقط فرورفتگي و برجسته كاري نمايان است و صور و خطوط ،آن حالت دقيق راندارند ،حال آنكه در هنر سيتها حتي حالت صورت و چهره كاملا" دقيق است .
در تكنيك سلجوقيان به طرحهاي متنوعي برميخوريم و به تبع آن ، شيار و خراش زياد است . هنرمندان فلزكار سلجوقي گاه چند فلز مختلف رادر هم جا گذاري ميكردهاند كه به آن «ترصيع» مي گويند و گاه تصاويري از مينياتور را با قلمزني ايجاد ميكردهاند .البته در دورة ساسانيان هم ،هنرمند دو يا چند فلز را باهم به كار ميبرده است ،اما پيدايش شيوة در دورة صفويان به اوج مي رسد.
درتكنيك صفويان از طرحهاي قالي نظير ختائي ،اسليمي ولچك ترنج نيز استفاده به عمل آمده است . همچنين از روش ميناكاري و مشبك سازي فلز بهره مي گرفتند.
دراين قسمت چون بحث ما برتكنيك متمركز است الزاما" در مورد تفاوت قلمزني وقلمكاري نيز توضيحي مختصر داده ميشود. قلمكاري نوعي چاپ روي پارچه است در حالي كه قلمزني ،نوعي كندهكاري و برجسته كاري روي اوراق فلزي است و قدمت قلمزني به پيش از ساختن فلز توسط انسان ميرسد .كندهكاري روي سنگها گواهي آشكار بر اين مدعاست
فصل سوم
فلزات و ابزار و مواد مورد استفاده در هنر قلمزني
فلز ماده اي معدني و داراي ويژگي هاي استحكام، دوام، چكش خواري و شكل پذيري است، خاصيت تورّق دارد، ذوب مي شود و پس از ذوب، امكان استفاده مجدد از آن وجود دارد.
در هنر قلمزني از فلز به تنهايي استفاده نمي شود و بنابر خاصيت تركيبي فلزات با هم مخلوط مي شوند و فلز خاصي را پديد مي آورند كه به اين ويژگي تركيبي «آلياژ» مي گويند.
آلياژ به معني تركيب و مخلوط كردن فلزات با يكديگر است، بنابراين، مفرغ، فولاد، برنج و بسياري مواد ديگر كه در صنايع امروز كاربرد دارند آلياژ ناميده مي شوند.
۱. آلياژ و فلزات
بر اين اساس آلياژها و فلزاتي كه امروزه در هنر قلمزني بيش تر از آن ها استفاده مي شود عبارت اند از:
1. مفرغ، كه تركيبي از مس و قلع است كه هرچه درصد قلع آن بيش تر باشد سفيدتر و از استحكام بيش تري برخوردار است.
2. ورشو، كه مركب از نيكل،مس و قلع است و خاصيت تورق و مفتول شدن دارد.
3. برنج، كه تركيبي از مس و روي است و در اثر حرارت زياد نرمي آن افزايش مي يابد.
4. طلا، فلزي بسيار نرم و زرد رنگ است و در تيزاب سلطاني حل مي شود.
5. نقره، فلزي سفيد رنگ، چكش خوار و شكل پذير است و به راحتي پرداخت مي شود.
6. مس، از فلزلت عمده و رايج مورد كاربرد در هنر قلمزني است. رنگ آن قرمز متمايل به نارنجي است و خاصيت شكل پذيري و چكش خواري دارد. در 1083 درجه سانتي گراد گداخته و در 2595 درجه سانتي گراد به جوش مي آيد و داراي وزن مخصوص 8/5 گرم در سانتي متر مكعب است
۲.شيوه ساخت ظروف مورد استفاده در هنر قلمزني
ظروف يا احجام مورد استفاده در قلمزني به شيوه هاي زير ساخته مي شود:
چكش كاري:
ساخت ظروف و اشيا به روش كوبيدن را چكش كاري سرد گويند،كه به «دوانگري» معروف است و داراي سابقه بسيار طولاني است و به دو روش انجام مي شود:
الف) ساخت اشياي يك تكه و بدون شكاف؛ از اين شيوه براي ساخت ظروف مدور استفاده مي شود.
ب) ساخت اشيا به صورت چند تكه يا داراي شكاف؛ از اين روش براي ساخت ظروف هندسي زاويه دار استفاده مي شود.
ريخته گري:
ريخته گري يعني ذوب فلز و ريختن آن در قالب و سپس سرد كردن و انجماد آن. در اين شيوه به وسيله مدل ريخته گري فلز ذوب شده را به اشكال گوناگون در مي آورند. مدل هاي ريخته گري معمولاً از چوب، فلز، گچ، پلاستيك و موم ساخته شده است. ريخته گري به وسيله قالب انجام مي شود و قالب ها داراي دو نوع قالب باز و قالب بسته اند
خم كاري:
در اين شيوه با استفاده از دستگاه «سه نظام» يك صفحه گرد از فلز مي بُرند و با قالب هاي چدني كه به شكل ظروف ساخته شده به دستگاه مي بندند و با استفاده از دستگاه فلز و قالب را به چرخش در مي آورند؛ در اين مرحله به وسيله قلم هاي فولادي فلز را با فشار روي قالب مي چرخانند و به ظرف شكل مي دهند.
1. ابزاري كه در قلمزني از آن ها استفاده مي شود
علاوه بر ابزاري كه در ساخت ظروف قلمزني كاربرد دارند، از ابزارهاي ديگري به طور مستقيم در هنر قلمزني استفاده مي شود كه عبارت اند از: گيره، سوهان، انبر، الك، سرپيك، مخزن سوخت، قيچي، تابه، زيرتابه (اجاق گاز)، قير، گچ، سنگ نفت، قلم، چكش، تسكه، پرگار، كنُده، قالب، گرده، تيزاب و...
اما ابزارهايي كه به طور مستقيم در هنر قلمزني به كار مي روند چكش و قلم است كه هنرمند با استفاده از آن ها زيباترين آثار هنري را مي سازد
چكش:
چكش ابزاري فلزي است كه دسته اي چوبي دارد و از سه قسمت سر، بدنه و دسته تشكيل شده است. در قلمزني دو نوع چكش فلزي، براي كوبيدن روي قلم و ايجاد نقش روي فلز به كار مي رود و چكش لاستيكي، با دسته چوبي كه براي كوبيدن فلز و مسطح يا بر جسته كردن آن استفاده مي شود
انواع قلم:
قلم ميلة فلزي از جنس فولاد خشكه است كه طول آن معمولاً ده تا بيست سانتي متر و قطر آن متغير است.
انواع قلم هاي مورد استفاده در قلمزني داراي اشكال، نوك و آج هاي گوناگون اند و هريك از آن ها نامي دارد. قلم ها را بر اساس نوك آن ها به دو نوع آج دار و بدون آج تقسيم بندي كرده اند. نوع ديگر تقسيم بندي قلم ها عبارت اند از: قلم هاي ريزه كاري و قلم هاي بر جسته كاري
انواع قلم هايي كه در قلمزني استفاده مي شوند:
1. قلم سنبه
براي اجراي طرح اوليه و رو سازي طرح و تزيين زمينه كار از اين قلم استفاده مي شود، اين قلم داراي نوك مخروطي شكل، شبيه نوك مداد است.
2. قلم پرداز
براي رسم كردن خطوط طراحي و رو سازي گل ها و خط اندازي طرح و خطوط به دست آمده از قلم سنبه، از قلم پرداز استفاده مي شود. مقطع اين قلم كشيده و از دو سمت داراي آج به صورت اُريب است.
3. قلم نيم بر
از اين قلم براي آشكار كردن خطوط طراحي شده و ثابت كردن اثر خط بر روي لوح فلزي استفاده مي شود. سطح مقطع نوك اين قلم مانند نوك پيچ گوشتي و فاقد آج است.
4. قلم گر سواد
براي سايه اندازي، ايجاد بافت روي فلز و فرو بردن زمينه كار و تزيين نقوش حيواني و انساني از اين قلم استفاده مي شود و با اين قلم طرح را از زمينه كار جدا مي كنند. سطح مقطع اين قلم آج دار و مستطيل شكل است.
5. قلم گرسوم
براي ساخت سطوح با نقوش دايره اي به صورت برجسته و منظم و سايه روشن كردن سطح فلز از اين قلم استفاده مي شود.
6. قلم يك تو
اين قلم در نوك مقطع خود داراي نقوشي شبيه دايره است و از آن براي ايجاد بافت در گل ها و حاشيه سازي استفاده مي شود. نوك آن مخروطي شكل با مقطع گرد است و در اندازه هاي ريز و درشت ساخته مي شود.
7. قلم دوتو
اين قلم نيز مانند قلم يك تو مخروطي شكل و در سطح مقطع آن داراي دو دايره كوچك در نوك و بدون آج است، كه از آن براي تزيين زمينه كار استفاده مي شود.
8. قلم ناخني
براي ايجاد نقوش تزييني و خطوط منحني و رو سازي طرح ها از اين قلم استفاده مي شود و نوك مقطع آن شبيه ناخن دست انسان است و در ايجاد نقوش شبيه فلس ماهي، موي انسان، يال اسب و.... از آن استفاده مي شود.
9. قلم بادامچه
سطح مقطع نوك اين قلم بادامي شكل و آج دار است و از آن براي ساخت گل و برگ و تزيين زمينه لوح فلزي استفاده مي شود.
10. قلم كف تخت
نوك اين قلم در مقطع شبيه مربع يا مستطيل و داراي انواع ريز و درشت است كه از آن براي فرو بردن و مسطح كردن زمينه طرح استفاده مي شود.
11. قلم نيم ور
سطح مقطع آن شبيه ذوزنقه است و داراي دو نوع آج دار و بدون آج است و از آن براي فرو بردن و پايين نشستن زمينه و جداسازي طرح، از زمينه استفاده مي شود.
12. قلم نيم بر كلفت
با اين قلم خطوط اصلي نقش را فرو برده و كار را برجسته مي كنند. سطح مقطع آن بيضي شكل و منحني و بدون آج است.
13. قلم قلم گيري
از اين قلم براي لايه برداري سطح فلز و براي كندن و ايجاد شيار به شكل تراش فلز استفاده مي شود نوك آن تيز، شبيه سرنيزه؛ و فاقد آج است.
14. قلم بادامي ساده يا درختي
از اين قلم براي ايجاد نقوش چند پر و تزيين زمينه استفاده مي شود. سطح مقطع آن شبيه ميوة بادام و بدون آج است و سطح مقطع آن را تو خالي و لبه دار مي سازند.
15. قلم خُشه
از اين قلم براي برجسته سازي استفاده مي شود و سطح مقطع آن مدور و بدون لبه و صيقلي است.
16. قلم تيزبُر
نوك اين قلم تيز و برنده و از آن براي برش و مشبك كردن فلز استفاده مي شود.سطح مقطع آن شبيه پيچ گوشتي و بسيار تيز است
4. قير و روش تهيه آن براي هنر قلمزني
در هنر قلمزني از قير سفت به سه منظور استفاده مي شود:
1.استحكام بخشي و جلوگيري از شكستن فلز در برابر ضربه چكش و قلم.
2.كاهش سر و صداي ناشي از ضربه قلم به فلز.
3.سهولت اجراي كار.
براي تهيه قير مخصوص قلمزني موارد زير لازم است: قير، گچ، سرند يا الك، ظرف يا تابه براي گرم كردن قير، چراغ گاز و كفگير براي مخلوط كردن قير
براي تهيه قير، مقداري قير در ظرف مي ريزند و روي اجاق گاز قرار مي دهند تا نرم شود،سپس مقداري گچ الك كرده را (نسبت قير به گچ بايد يك به سه باشد) به آرامي در قير مي ريزند، مخلوط را به هم مي زنند تا قوام بيايد و از حالت سيالي يا روان شدن خارج شود.
افزايش گچ به قير را بايد به گونه اي ادامه داد كه قير به آساني سرد و ترد يا شكننده شود و پس از پايان كار به آساني از فلز جدا شود. براي اطمينان مقداري از مخلوط قير و گچ را در آب سرد مي ريزند، در صورتي كه ترد و شكننده شده باشد و با ضربه چكش به آساني خرُد شود، قير براي كار آمده است. مهارت در اين كار بر اثر ممارست و تجربه به دست مي آيد
فصل چهارم
روش اجراي هنر قلمزني
پيش از شروع كار با قلم و چكش و انتقال طرح بر روي فلز ابتدا بايد كار را قير ريزي كرد وسپس طرح را روي كار انتقال داد و آن گاه با قلم و چكش ايجاد نقش بر روي آن را آغاز كرد.
1. شيوه قير ريزي ظروف يا بوم هاي قلمزني
قير ريزي ظروف به دو صورت انجام مي شود:
قير ريزي بوم هاي تخت و مسطح
در اين شيوه ابتدا بايد سطوح بوم را پاك و تميز كرد به گونه اي كه چربي و رطوبت روي آن نباشد تا قير به خوبي بر آن بنشيند. در اين روش ابتدا كنار حجم يا بومي را كه قرار است قير ريزي شود به وسيله مقوا، سنگ، چوب يا آجر، مسدود مي كنند تا قير از روي آن بر زمين نريزد. خيس كردن سطح ديواره با آب ضروري است تا قير به آن نچسبد. اگر ديواره شكاف داشته باشد قير از آن به بيرون رسوخ مي كند.
پس از آن با استفاده از ملاقه يا كفگير به آرامي قير ذوب شده را روي فلز مي ريزند تا به قطر و ضخامت دلخواه در آيد پس از سرد و خشك و سفت شدن قير ديواره آن را بر مي دارند و كار را روي لوح شروع مي كنند.
روش قير ريزي بوم يا ظروف مدور و توخالي
در اين روش پس از پاك كردن ظرف، آن را حرارت مي دهند و سپس با ملاقه قير را درون طرف مي ريزند تا كاملاً پر شود، بايد دقت كرد كه قير به گونه اي در ظرف ريخته شود كه حباب يا هوا داخل قير نشود و ظرف كاملاً از قير پُر شود. اگر هوا داخل قير برود در اجراي كار مشكلاتي ايجاد خواهد كرد.
2. شيوه هاي انتقال طرح
وقتي ظرف يا بوم آماده شد مرحلة اجراي عملي كار و چسباندن طرح روي كار آغاز مي شود.
چسباندن طرح يا به اصطلاح پياده كردن طرح به روش هاي زير انجام مي شود:
روش گرد كردن
در اين شيوه هنرمند طرح آماده شده را روي قطعه فلزي از جنس برنج قرار مي دهد و با چكش و قلم سنبه، آن را مشبك كرده و خطوط طرح را با نوك قلم، روي برنج سنبه سوراخ مي كند، تا هنگام گرده كردن طرح، خطوط طرح به آساني بر روي كار منتقل شود و سپس اين كاغذ سُنبه شده را روي بوم مي چسباند و با گرده زغال كه در تكه پارچه اي قرار دارد، بر روي كاغذ سنبه شده مي كشد كه از سوراخ هاي كاغذ، پودر زغال روي بوم منتقل مي شود و سپس با مداد خطوط طرح را مشخص كرده و اجراي كار را شروع مي كند.
اجراي مستقيم طرح روي بوم
در اين روش هنرمند به وسيله مداد يا ابزار تيز مثل قلم نيم بر و قلم سنبه به طور مستقيم طرح را بر روي فلز منتقل مي كند.
شيوه استفاده از كاغذ كُپي
در اين روش ابتدا سطح بوم را پاك كي كنند و چربي و گرد و خاك آن را مي گيرند. سپس كاغذ كپي را با چسب روي آن مي چسبانند. بعد اصل طرح را روي كاغذ كپي، بر روي بوم فلزي قرار مي دهند و با مداد روي خطوط طرح مي كشند تا طرح روي بوم منتقل شود، سپس طرح و كاغذ كپي را بر مي دارند و خطوط را كه آشكار نشده، با مداد مشخص مي كنند تا اجراي قلمزني آسان شود.
شيوه چسباندن اصل طرح روي بوم فلزي
در اين روش اصل كاغذ طراحي را روي شيء يا بوم فلزي مي چسبانند و بعد با استفاده از قلم سنبه، خطوط طرح را روي فلز اجرا مي كنند. پس از مشخص شدن خطوط كاغذ طرح را بر مي دارند و طرح پياده شده را با قلم و چكش روي شيء اجرا مي كنند. پس از انتقال طرح هنرمند كارش را با چكش و قلم آغاز مي كند و با استفاده از تكنيك وسبك هاي قلمزني طرح مورد نظرش راخلق مي كند.
3. شيوه در دست گرفتن چكش
بعد از اين كه هنرمند براي اجراي كار پشت ميز نشست و كنده چوبي را تنظيم و لوح قلمزني را آماده كرد بايد چكش را در يك دست و قلم را در دست ديگر گيرد و كار را آغاز كند. روش در دست گرفتن قلم چنين است كه دسته آن را بين دو انگشت شصت و سبابه به نحوي مي گيرد كه بالا و پايين رفتن چكش مانند يك محور آسان باشد و مانع از افتادن يا چرخش قلم از بين دو انگشت شود.
هنرمند بايد دقت كند كه انتهاي دسته چكش بين دو انگشت كوچك و ماهيچه كف دست قرار گيرد تا بتواند با بالا و پايين بردن آن ضربات منظم و يكنواخت قلم را بر لوح فلزي وارد كند. و حركت رفت و برگشت چكش در كنترل او باشد. آرنج و ساعد دست بايد موازي با سطح شيء قرار گيرد و قسمت زير چكش نيز در امتداد با سطح كنده باشد كه وقتي ضربه چكش بر قلم وارد مي شود، اجراي كار راحت تر انجام پذيرد.
4. شيوه در دست گرفتن قلم
روش به دست گرفتن قلم بسيار مهم است. اندازه طول قلم را به چهار قسمت مساوي تقسيم مي كنند و قسمت سوم آن را ميان دو بند انگشت شصت و سبابه مي گيرند تا بتوانند به آساني قلم را بين دو انگشت بچرخانند و به حركت در آورند. و انگشت بلند مياني را براي جلوگيري از افتادن قلم در قسمت دوم قرار مي دهند. از انگشت كوچك براي تكيه گاه قلم و جلوگيري از لغزش آن استفاده مي شود.
بايد توجه داشت كه ساعد دست با بازو و ساعد با قلم زاويه 90 درجه ايجاد كند و زاويه قلم نسبت به سطح كار بايد كم تر از 90 درجه باشد تا حركت قلم به آساني صورت گيرد.
5. سبك هاي هنر قلمزني
اجرا و كار قلمزني به شيوه هاي متعدد و به سليقه هنرمند انجام مي شود. اين شيوه ها عبارت اند از:
ريزه كاري
ريزه كاري كه به ريزه قلم و زمينه پُر نيز معروف است، روشي است كه سطح اشيا يا بوم فلزي را با استفاده از نقوش و طرح هاي ريز و ظريف قلمزني مي كنند و با ايجاد بافت در زمينه بوم، طرح اصلي را آشكار مي سازند و زمينة كار را از طرح جدا مي كنند.
برجسته كاري
در اين روش هر دو طرف بوم فلزي كار مي شود. يعني از سمت روي بوم، زمينه را فرو برده و از طرف پشت، نقش را برجسته مي كنند. اين كار را هنر بخشيدن به نقوش مي گويند. اين شيوه دربارة اشيايي قابل اجراست كه امكان ضربه زدن از هر دو جهت وجود دارد. از اين شيوه در بوم هاي مسطح بيش تر استفاده مي شود. در اين روش شيوه كار به اين شكل است كه ابتدا طرح يا زمينه كار را پايين برده و طرح را از آن جدا مي كنند و يا اين كه سطح زمينه كار را از يك طرف قير مي ريزند و با قلم هاي مخصوص و بدون آج، آن را فرو برده و بعد قير را از آن جدا مي كنند و از سمت ديگر سطح كار را قيراندود مي كنند و طرح را روي طرف ديگر اجرا مي كنند.
تكنيك عكسي
در اين سبك با ايجاد سايه و روشن در زمينه بوم موضوع طرح را مشخص مي كنند اما زمينه را كاملاً پر نمي كنند.
تكنيك منبت
در اين شيوه روي سطح فلز بين موضوع و زمينه حدود دو سانتي متر اختلاف ايجاد مي كنند و آن را به صورت نيم برجسته به اجرا در مي آورند و به سبك ريزه كاري تزيين مي كنند.
تكنيك مشبك
در اين روش پس از انتقال طرح به وسيله قلم نيم بر، طرح را ثابت مي كنند. بعد به كمك قلم تيزبر بوم فلزي را برش مي دهند و طرح را از زمينه جدا مي سازند؛ و كار را مشبك مي كنند.
1.جدا كردن بوم فلزي از قير يا قيربرداري
براي جدا كردن قير از بوم هاي فلزي تخت قير را سرد مي كنند و مي شكنند. اما در بوم هاي مدور و گلداني شكل قير را حرارت مي دهند و جدا مي كنند. اين كار به روش هاي زير انجام مي شود.
حرارت دادن
براي خالي كردن قير از بوم هاي مدور گلداني يا حجم هاي هندسي، آن ها را حرارت مي دهند. به اين طريق كه ظرف پُر از قير را وارونه روي تكيه گاه چوبي يا فلزي مي گذارند و ظرف را حرارت مي دهند تا قير ذوب شود. ابتدا دهانه ظرف بعد قسمت مياني و سپس ته ظرف را حرارت مي دهند. بعد قير را كه روان شده خالي مي كنند.
شكستن قير
براي جدا كردن قير از بوم هاي مسطح از اين شيوه استفاده مي شود. به اين صورت كه قير حاوي بوم را در آب سرد فرو برده و به آرامي با ضربات چكش، قير را مي شكنند و از ظرف جدا مي كنند. پس از آن فلز را به وسيله سر پيك حرارت مي دهند تا باقي مانده هاي قير كاملاً بسوزد و از بوم جدا شود. سپس به وسيله نفت با پارچه يا برُس سيمي حجم فلزي را پاك مي كنند.
پس از پاگ كردن قير براي زدودن چربي نفت از سطح بوم فلزي، آن را با محلول مايع ظرف شويي و آب مي شويند و خشك و پرداخت مي كنند.
7. پرداخت كردن
پس از جدا كردن بوم از قير با استفاده از اسيدسولفوريك يا تيزاب سلطاني كه با آب رقيق شده است(دو قسمت آب و يك قسمت اسيد) آن را مي شويند. ابتدا، آب و اسيد را در ظرف پلاستيكي مي ريزند و بوم فلزي را در ظرف اسيد رقيق شده قرار مي دهند. در نهايت به وسيله برس سيمي سطح آن را صيقلي كرده و سپس بوم را با آب مي شويند. در پايان به وسيله خاك اره آن را خشك و پرداخت مي كنند. پرداخت بوم سبب جلا و درخشش طرح و شيء فلزي مي شود. در اين مرحله بايد نكات ايمني را رعايت كرد. اسيد بايد رقيق شود به گونه اي كه موجب خوردگي شيء نشود. هم چنين بايد از دستكش و ابزارهايي استفاده كرد كه به دست آسيب نرسد
فصل پنجم
استادان هنر قلمزني
در تاريخ قلمزني ايران به قدمت ساخت آثار به جاي مانده، هنرمنداني بوده اند كه با آفرينش آثار قلمزني برگي از تاريخ فرهنگ و هنر و آرا و عقايد مردمان اين مرز و بوم را، بسته به اوضاع فرهنگي ، سياسي، اقتصادي، اجتماعي روزگار خود، بر پهنه تاريخ رقم زده اند و به نسل پس از خود انتقال داده اند و با خلق آثار گران بها يادگارهاي ارزنده اي از خود به جاي گذاشته اند، به گونه اي كه آثار آن ها در هر دوره اي سر آمد هنرهاي قلمزني در جهان بوده است.
اما در اين جا به بيان قطره اي از بحر بي كران هنرآفرينان رشته قلمزني بسنده و از هنر آفرينان ديرين تنها به ذكر نام برخي اكتفا شده است.
-بختيار ابن معزالدين، محمودبن محمدبن محمد هروي، حميدبن محمود الاصفهاني، جعفربن محمدعلي، محمدبن عبدالوحيد، محمودبن سنقر
هنر قلمزني معاصر اكثراً در شهرهايي چون: تهران، اصفهان،شيراز،كرمانشاه و كرمان انجام مي شود كه هنرمندان بسياري در اين شهرها مشغول به ايجاد نقوش متنوع روي فلزات هستند و در كنار آن به آموزش و تعليم اين هنر در مراكز مختلف غير از دانشگاه ها و مراكز دولتي مي پردازند.
اينك به معرفي تني چند از استادان به نام و برجسته هنر قلمزني در دوره معاصر پرداخته مي شود.
از اساتيد برجسته اين هنر، حاج محمد تقي ذوفن، حاج سيد محمد عريضي، ابراهيم دائي زاده را مي توان نام برد. استاد رجبعلي راعي نيز از هنرمندان خلاق و مبتكر اين هنر است كه تابلوهاي بسيار مشهور و نفيسي در زمينه داستانهاي قرآني، تاريخي و آثار حماسي و برجسته كردن برخي كارهاي كمال الملك بوجود آورده است.
در حال حاضر، اشياء قلمزده هنرمندان اصفهاني مانند سيني و گلدان و مجموعه هاي بزرگ مسي و برنجي و قوطي سيگار و جاي نمك و قاب عكس و انواع ظروف بشقاب كه با طرحهاي بسيار زيبا بصورت جُند كاري قلمزني شده موزه ها و مجموعه هاي خصوصي را زينت مي بخشند
سخن پاياني
اگر چه با شرحي مختصر نمي توان هنر قلمزني را آن گونه كه بايسته و مورد انتظار علاقه مندان و دانشجويان اين رشته است، معرفي كرد، اين هنر از هزاره هاي پيش از ميلاد در درازناي زمان است. هنر قلمزني پس از اين كه انسان با ساخت ابزار فلزي و كشف فلز آشنا شد به شيوه هاي چكش كاري سرد و گرم شروع مي شود و با ساخت ابزار مورد نياز انسان شكل مي گيرد. اين هنر در هزاره هاي سوم و دوم پيش از ميلاد شكل واقعي خود را باز مي يابد ومظهر اوج و شكوفايي آن در ظروف طلايي و نقره اي در هزاره اول پيش از ميلاد است كه در اشياي كشف شده در شمال غرب، شمال و غرب ايران به چشم مي خورد. پس از ذوب فلز و ريخته گري آن در قالب، در هزاره سوم به ويژه تا هزاره دوم و اول قبل از ميلاد و حكاكي و چكش كاري روي آن رو به كمال نهاده و قلمزني به شيوه امروزي از هزاره اول به بعد به اوج خود مي رسد. بهترين نمونه هاي به جاي مانده ظروف زريََن و سيمين هزاره اول پيش از ميلاد است كه از كرانه هاي غرب درياي مازندران و شمال غرب ايران به دست آمده است. سير تكاملي اين هنر در آثار به جاي مانده از زمان هخامنشي و ساساني تجلَي يافته است
تابلوي قلمزني در كعبه
منابع و مآخذ:
كتاب: از كتابخانه آستان قدس رضوي
1- هنر قلمزني در ايران – از ايران چه مي دانم ؟ /51. (نويسنده: منوچهر حمزه لو ، انتشارات:امير كبير،سال:1367 نوبت چاپ:چاپ اول)، از قسمت قفسه باز كتابخانه آستان قدس.
2- هنرهاي سنتي ايران ( قلمزني ) (نوشته: محمد ستاري،1367 )، از قسمت قفسه باز كتابخانه
3- آموزش قلمزني ( ولي الله رمضاني، 1380)
4- قلمزني به روايت، ( محمود دهنولي 1380)
5- قلمزني : استانداردهاي مهارتي شاخه كاردانش زمينه خدمات گروه فرهنگ وهنر 1379)
6- نقوش برجسته : قلمزني 1378)
7 – 101 ( صدويك ) طرح معرق : جهت استفاده در رشته هاي هنري قلمزني ( پديد آورنده اصلي : غلامرضا اسماعيل زاده ، 1380)
8- كيميا : منتخب آثار قلمزني. (شهره قاضي ،1384)
مجله :
1. مجله نقش و نگار ؛ (محمد تقي مصطفوي)
هم انديشي:مصطفي قانعي گفت: از لحاظ توليد علم كشور ايران در بين 40 كشور برتر دنيا قرار دارد.
به گزارش هم انديشي؛ معاون تحقيقات و فناوري وزير بهداشت در همايش تقدير و تجليل از برترينهاي پژوهش دانشگاه علوم پزشكي مشهد كه در تالار شهيد هاشمينژاد بيمارستان امام رضا(ع) برگزار شد، اظهار داشت: در بررسي روند رشد كمي توليدات علمي كشورهاي جهان كه در كليه گرايشها علمي انجام و نتايج آن در نشريه نيچر(Nature)به چاپ رسيده است ايران جزء 40 كشور برتر جهان در توليد علم و نخستين كشور دنيا در پيشرفت علم در سال 2011 ميلادي به شمار مي رود.
وي با اشاره به بيانات مقام معظم رهبري مبني بر لزوم جهاد علمي و كسب مرجعيت علمي منطقه خاطر نشان كرد: در حال حاضر ايران، كشور دوم منطقه پس از تركيه (با فاصله توليد دو هزار مقاله) در زمينه توليد علم به شمار مي رود و با ادامه روند رشد علمي كشور دستيابي براي رسيدن به اهداف سند چشم انداز 20 ساله و برنامه پنجم توسعه ميسر خواهد شد.
معاون تحقيقات و فناوري وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي با اشاره به توليدات علمي ايران در زمينه علوم پزشكي نيز گفت : در سال 2000 ايران در رتبه بندي بر اساس ارجاعات مقالات پزشكي رتبه 53 جهان را داشت و در سال 2011 اين رتبه به 23 جهان رسيده است.
مصطفي قانعي با اشاره به اينكه سهم تعداد اعضاي هيات علمي و دانشگاههاي علوم پزشكي از كل دانشگاههاي كشور 3 درصد است خاطر نشان كرد: اين در حالي است كه 40درصد از توليد علم كشور متعلق به بخش سلامت است.
وي در ادامه با اشاره به اينكه در حال حاضر 95 درصد از داروهاي مورد نياز در كشور توليد و تنها 5 درصد از داروها از خارج از كشور تامين مي شود گفت: براي واردات داروهايي كه با فناوريهاي نانو و براي درمان بيماريهاي سخت درمان تهيه و وارد كشور مي شود 40درصد از اعتبارات بخش دارو هزينه مي شود .
معاون تحقيقات و فناوري وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي توجه به توليد داروهاي نانو تكنولوژي، بيوتكنولوژي و مولكولهاي كوچك به منظور توليد دارو از مهمترين رويكردهاي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي عنوان كرد و گفت: داروي سينادوكسوزوم از جمله داروهاي نانو فناوري به شمار مي رود كه در دانشگاه علوم پزشكي مشهد توليد شده است.
مصطفي قانعي با اشاره به اينكه بايد در زمينه توليد علوم پزشكي و دارو با فناوريهاي نوين به سمتي پيش رويم كه كشورهاي جهان سر خضوع در برابر ايران فرود آورند افزود: تاسيس 5 كلين روم در 5 دانشگاه علوم پزشكي برتر كشور به منظور توليد داروهايي با ارزش افزوده بسيار بالا با فناوريهاي نانو و بيو از جمله برنامه ها به منظور دستيابي به اين امر است.
وي در ادامه با اشاره به موفقيتهاي دانشگاه علوم پزشكي مشهد گفت: اين دانشگاه جزء 5 دانشگاه علوم پزشكي برتر كشور به شمار مي رود و بر اساس برنامه پنجم توسعه اين دانشگاهها بايد به رتبه زير 200 دانشگاههاي برتر جهان تبديل شوند.
منبع:هم انديشي