براي شناخت ديدگاه هر فردي بايد به بررسي خاستگاه انديشه وي پرداخت. بي شك حضرت امام خميني به عنوان پاسدار ارزش هاي اسلامي در همه جوانب اداره جامعه و از جمله اقتصاد به دنبال پايه ريزي نظام اقتصاد اسلامي بوده اند.
نظام اقتصادي اسلام داراي سمت و سو و اهداف مادي و معنوي معيني است كه مي توان آنها را به شرح زير طبقه بندي كرد:
1- هدايت مردم به سمت اخلاق كريمه و ارزشهاي معنوي.
2- استقرار عدالت اجتماعي و اقتصادي در جامعه.
3- رشد استعدادها و شكوفايي قدرت ابتكار و خلاقيت انسانها.
4- ريشه كن كردن فقر در جامعه.
5 - اولويت دادن به منافع و مصالح مستضعفان و محرومان و رسيدگي خاص به آنها.
6- برآوردن نيازهاي اقتصادي مشروع و معقول مردم.
7- رشد و شكوفايي اقتصادي و بارور كردن تجارت، صنعت و كشاورزي و. . .
8 - ايجاد رفاه، آسايش و امنيت اقتصادي براي عموم افراد جامعه.
9- پرهيز از وابستگي اقتصادي به بيگانه و نفي سلطه اجانب بر اقتصاد كشور.
10- گسترش مشاركت عمومي مردم بويژه مستضعفان و محرومان در اقتصاد.
از نظر حضرت امام (ره) اقتصاد، اصولا در اسلام هدف نيست بلكه وسيله و ابزاري براي تكامل معنوي جامعه است. همچنين تبيين و پياده كردن نظام اقتصادي اسلام بعهده علما و محققين اسلامي و كارشناسان مسلمان و متعهد است كه بايد اولا نظام اقتصادي اسلام را مطابق نيازها، شرايط و مقتضيات روز از منابع اسلامي استخراج، تبيين و تدوين نمايند و ثانيا طرحها و برنامه هايي براي تحقق آن ارائه دهند.
حضرت امام (ره) ، انقلاب اسلامي را انقلاب محرومين و مستضعفين مي دانستند. در واقع انقلاب اسلامي اصولا از جانب مستضعفين عليه مستكبرين برپا شد.
از ديدگاه امام (ره) ، اقتصاد اسلامي نه سرمايه داري است و نه كمونيستي يعني هيچ كدام از اين دو مكتب مشروعيت ندارند.موضوع مالكيت فردي كه محل نزاع اين دو ديدگاه است در حد معقول و مشروع در اسلام وجود دارد و خيلي هم گسترده است و محدود به آنچه سوسياليستها ميگويند نيست. در اصل اسلام، محدوديت مالكيت فردي تنها بر اساس رعايت حلال و حرام و مشروع و نامشروع است، اين حد مشروعيت، كنترل شديدي در ثروت از لحاظ كمي و كيفي بوجود ميآورد.
"مسأله مالكيت، به يك معنا، مالكيت هم مشروع هم مشروط، محترم است لكن معني اين نيست كه هر كس كاري ميخواهد بكند و مالكيت از هر جا ميخواهد پيدا بشود، مشروع بودن معنايش اين است كه روي موازين شرعي باشد، ربا در كار نباشد، مال مردم استثمار بيجهت نباشد، اگر به من نسبت دادند كه حد و مرزي ندارد، اگر مقصودشان اين است كه حد و مرزي ندارد، يعني نه قيدي دارد و نه حدي دارد، اين غلط نسبت دادند. من نميدانم اين كسي كه نسبت داده چه كسي است و چرا نسبت داده است؟ مالكيت، در صورتي كه مشروع باشد، روي موازين باشد محترم است چه ما مرتجع باشيم، چه نباشيم و مالكيت غير مشروع محترم نيست..." صحيفه نور ج10ص 135/ 14/8/58
امام بر عدالت اجتماعي و دفاع از مستضعفين و مقابله با مستكبرين تاكيد داشتند و اين را يكي از اصول مكتب اسلامي مي دانستند كه به نوبه خود، در تعديل ثروت و برابري تقريبي سطح زندگي جامعه بسيار نقش دارد و نياز به توضيح نيست كه بايد عدالت اجتماعي را در همه ابعاد و سطوح اقتصادي از جمله در واگذاري و تقسيم اراضي دولتي و انفال گسترش بدهيم
در ديدگاه امام دين مبين اسلام اهميت زيادي براي معنويات قائل است و توجه به ماديات را تا جايي مشروع مي داند كه مانع از رشد وسعادت انسان نشود و همين موضوع به خودي خود مانع ازكسب حرام خواهد شد و اگر تاكيد اسلام به پرداخت خمس و زكات و البته بخشش در راه خدا را در نظر بگيريم، خواهيم ديد كه حتي ثروتهاي از راه مشروع بدست آمده در دست انسانهاي متعهد باقي نميماند، و در راه خير صرف ميشود
«و قانون مالي مثلا در اسلام كه براي اداره كشور و احتياج زندگاني مادي وضع شده بطوري وضع شده است كه جنبه زندگاني معنوي در آن منظور است و كمك كاري به زندگاني معنوي ميكند از اين جهت در دادن مالياتها ايمان به خدا كه بواسطه آن زندگاني معنوي تأمين و روح انساني بزرگ ميشود، شرط شده است.» كشف الاسرار ص 212پ
امام بر عدالت اجتماعي و دفاع از مستضعفين و مقابله با مستكبرين تاكيد داشتند و اين را يكي از اصول مكتب اسلامي مي دانستند كه به نوبه خود، در تعديل ثروت و برابري تقريبي سطح زندگي جامعه بسيار نقش دارد و نياز به توضيح نيست كه بايد عدالت اجتماعي را در همه ابعاد و سطوح اقتصادي از جمله در واگذاري و تقسيم اراضي دولتي و انفال گسترش بدهيم .
"پيغمبرها تاريخشان معلوم است و اينها آمدهاند كه بسيج كنند اين مستمندان را كه برود اين غارتگرها را سرجاي خودشان بنشانند و عدالت اجتماعي را درست كنند." صحيفه نور ج 7 ص 205 تاريخ 5/4/58
تاكيد هميشگي امام بر ساده زيستي مسئولين و البته تقيد خود ايشان بر يك زندگي ساده نشان از اهميت ايشان به يكي ديگر از اصول اقتصاد اسلامي است.همگي ما روايات بسياري از ائمه معصومين عليهم اسلام در اين مورد در ذهن داريم
"حضرت امير سلامالله عليه كه خليفه مسلمين بود، خليفه يك مملكتي كه شايد ده مقابل مملكت ايران بود از حجاز تا مصر، آفريقا كذا، كذا، يك مقدار هم از اروپا، اين خليفه الهي وقتي توي جمعيت بود مثل همه ما كه نشستهايم با هم اين هم زير پايش نبود... پيغمبر هم همين شيوه را داشت، اسلام اين است، آنكه ما ميخواهيم اين است، البته هيچ كس قدرت ندارد مثل او باشد، ما ميخواهيم يك خورده نزديك، يك بوئي از اسلام باشد، ما ميخواهيم اين طور بشود كه رئيس يك مملكتي فرض كنيد رئيس جمهور يا نخستوزيرش، توي جمعيت ميايد همچو امتيازي نباشد كه مردم كنار بروند..." صحيفه نور ج8 ص18 تاريخ 13/4/58
ناگفته پيداست كه دست يابي به استقلال از اهداف اوليه انقلاب شكوهمند اسلامي بوده است و طبعا توجه به خودكفايي اقتصادي و در نتيجه حصول استقلال همواره مد نظر حضرت امام بوده است.
"...همهاش وابستگي همهاش خرابي.. آن دهات و قصبات و آن جاهاي دورافتاده يك نظر به آن نشد، اين بدبختها بايد با الاغ از اين ور آن ور بروند مريضهايشان را ببرند..." صحيفه نور ج18 ص170 تاريخ 26/5/62 و...
بر اساس مطالبي كه در بالا ذكر شد، يكي از مهم ترين اصول و مباني توسعه در انديشه امام راحل، جاودانگي و جامعيت دين اسلام مي باشد. با توجه به اين اصل مهم به خوبي مشخص مي شود كه توسعه جامعه الهي ذاتا با توسعه جوامع غير الهي متفاوت خواهد بود.بنا به همين نگاه حضرت امام خميني (ره) شاخص و معيار جديدي براي توسعه مطرح ميكنند.
از نظر امام اقتصاد تنها يك وسيله براي رسيدن به اهداف غايي بشر است و نه هدفي كه همه فعاليت هاي انسان بر مبناي آن تنظيم شود.به عبارت ديگربر اساس بينش الهي كه كمال انسان را در قرب هرچه بيشتر نسبت به خداوند و بالاترين ابتهاج ممكن براي انسان را در بندگي خداوند مي داند، محور اصولي توسعه، ايجاد و توسعه بستر رشد عبوديت و بندگي در همه ابعاد به صورتي هماهنگ و براي رسيدن به قرب الهي و ايجاد شرح صدر براي تسليم و تعبد است.با توجه به اين بينش الهي، امام راحل(ره) همواره به اين بعد اساسي از توسعه توجه داشتند و تمامي برنامه ريزان را توصيه و تنبه ميدادند كه هدف اساسي اسلام و جوامع الهي، تربيت انسان در تمام ابعاد ميباشد:
"همه اموري كه در نظر اين حكومت ها (غير اسلام) مقصد است از نظر انبيا، راه است. تمام دنيا در نظر انبياخودش يك مقصود نيست، خودش يك محراب و مقصد نيست، يك راه است كه از اين راه بايد برسند به مرتبه اي كه آن مرتبه عالي انساني است كه اگر يك موجودي يك انساني اين مرتبه الهي انساني را به آن رسيد اين سعادت است".
در اصل اسلام، محدوديت مالكيت فردي تنها بر اساس رعايت حلال و حرام و مشروع و نامشروع است، اين حد مشروعيت، كنترل شديدي در ثروت از لحاظ كمي و كيفي بوجود ميآورد
بنابر آن چه گذشت مسئولان تهيه برنامه توسعه اجتماعي كه وظيفه اي جز فراهم ساختن زمينه رشد و تكامل انسان ها ندارند بايد قبل از هرگونه تصميم گيري پيرامون توسعه، تصوير روشني از "رشد و كمال انسان" داشته باشند.
بر اساس انديشه امام راحل(ره)، استراتژي حيات اسلام در نفي نظام كفر و استكباري در همه ابعاد است و توسعه نظام كفر در همه ابعاد موجب تضييق نظام حقه الهي ميشود. لذا يك تنازع دائمي بين كفر و ايمان وجود دارد، لذا درگيري اين دو اجتناب ناپذير است.امام راحل با توجه به اين مطلب همواره با توصيه به "اسلامي شدن دانشگاه ها" و "بالندگي حوزه هاي علميه"، راه مبارزه با اين ترفند دشمن را چنين مي دانستند:
"مهم ترين عامل در كسب خودكفايي و بازسازي توسعه مراكز علمي و تحقيقاتي و تمركز و هدايت امكانات و تشويق كامل و همه جانبه مخترعان و مكتشفان و نيروهاي متعهد و متخصصي است كه شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاك نگرش انحصاري علم به غرب و شرق به در آمده و نشان داده اند كه مي توانند كشور را روي پاي خود نگه دارند".
نتيجه سخن اين كه در صورتي مي توان اداره نظام را، اداره اي اسلامي دانست كه تمامي الگوها، مدل هاي توسعه و ساختارهاي اجتماعي بر اساس مباني ديني شكل گرفته باشد و تحقق اين امر خطير بر عهده نهادهاي فرهنگ ساز جامعه است، به ديگر سخن فقط در صورتي ميتوان اميد به تحقق نظام كامل اسلامي داشت كه حوزههاي علميه به استنباط احكام اجتماعي اسلام و دانشگاه به توليد معادلات كاربردي اسلامي همت گمارند.
بخش تاريخ ايران و جهان تبيان
منبع: وبلاگ جهاد اقتصادي